مدعیان دروغین تکلیف خود را روشن کنند
رهبر معظم انقلاب در خلال دیدارهای خود با طیف های مختلف نظام اسلامی در چند ماه اخیراز قضیه وزارت اطلاعات و حواشی آن تا به امروز مطالبی را طرح نموده اند که از کنار هم قرار دادن این مطالب میتوان به تعریف جامعی از سیاست های آتی نظام و نحوه تعامل با رخداد های پیش رو رسیداین بیانات به حدی واضح و صریح هستند که هیچ گونه تفسیر و تاویلی را بر نمی تابدوبه بیان اهل فن از منطقی صریح و دیجیتالی برخوردار است لذا مدعیان ولایت مداری از این پس باید بین گزینه در خط نظام ماندن و یا معاند نظام شدن یکی را برگزینند چرا که پا بر هنگان مانند همیشه رهبری را شاخص نظام میدانند و زاویه با رهبری را از سوی هر شخص و جریانی که باشد انحراف تلقی میکنند
رهبری نظام در دیدار دیروز خود با دانشگاهیان به نکته ارزشمندی اشارت داشتند ایشان اسلامی شدن دانشگاه را به معنای تعمیق معرفت دینی دانستند
و این گفته ایشان پاسخی برای ساده اندیشانی است که صرفا به دنبال گسترش ظواهر ارزشی بدون عمق بخشیدن به معرفت دینی جامعه و نظام هستند
تا او چه خواهد...
والسلام
پذیرش آن برای دنیا طلبان دشوار است اما ارواح پاکی مرا به نوشتن این سطور دعوت کرددانشجویان ورودی سال 67 دانشگاه تبریز در حین ورود به دانشگاه و طی مراحل ثبت نام در کنار ساختمان شماره 7و در کنار بوفه مجید آقا با ساختمان مخروبه ای مواجه میشدند که سقف آن خراب وبوی انفجار میداد
داستان از این قرار بود که در سال 66وپس از به اوج رسیدن جنگ شهرها و هدف قرار گرفتن قلب شهر های ایران توسط موشک های اسکات روسی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تبریز و مخصوصا دانشجویان رشته ساخت و تولید امکانات کارگاه آموزشی خود را که شامل چند دستگاه سی ان سی و ماشین تراش و تجهیزاتی از این قبیل بود به کارگاه تولید لوازم و قطعات جنگی تبدیل کردند و بعد از تعطیل شدن دانشگاه در تایم بعد از ظهر و شبانه به تولید قطعات میپرداختند این اقدام مبتکرانه آن چنان اثر داشت که دشمنان ایران توسط هواپیماهایی که قطعا خلبانان آن عراقی نبودند(چون عراقی ها این قدر مسلط بر هواپیماها نبودند)در یک شامگاه غم انگیز کلان شهر تبریز-دانشگاه تبریز-سقف سوله کارگاه آموزشی را هدف یک موشک هدایت شونده قرار دادند و دانشجویان عزیز را در کنار دستگاههای تولیدی مظلو مانه شهید کردند از این رو دانشگاه تبریز را مشهد شهدای دانشگاه نامیدنددر خلال چند سالی که آنجا بودیم هر ساله بزرگداشتی برای این عزیزان برگزار میشد اما امروز جا دارد تا این عزیزان به عنوان الگوی جوان مسلمان ایرانی به خاطر غیرت و وطن پرستی مورد تقدیر ملی قرار گیرند
تا او چه خواهد...
والسلام
آیا پذیرش تحقق نظام اسلامی مغایر فلسفه انتظار است؟
حضرت روح الله اولین متفکر و مجتهد شیعی است که فلسفه وجودی حکومت اسلامی را عملیاتی کرداین امر از آن جهت حایز اهمیت بود که جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین ساختار مدرن اسلامی در سال 57 به جهانیان شناسانده شد الگویی که با تیز هوشی بنیان گذار خبیرش از آفت شرق و غرب مصون ماند و ذخیره ای شد تا موعود امم در وقت مقرر که جز ذات اقدس الهی از زمان آن مطلع نیست از این گنجینه بی بدیل برای استقرار حکومت جهانی خود بهره جوید
اما افسوس که شجره خبیثه صهیون برنامه ریزان فکور نظام را در آغازین سالهای استقرارنظام اسلامی به شهادت رساند و این بار گران امروز در چهارمین دهه حیات خود نیازمند اصلاح بنیادی ساختارها و بهبود بنیادی روش هاست
ادامه دارد...
واکنش های پیش بینی شده ابزار طراحی
جنگ نرم
نکته ا ی هست که مایلم به آن بپردازم چرا که معتقدم نظام اسلامی در خلال 32 سال گذشته از این ناحیه ضربات جبران ناپذیری را خورده است
همانطور که میدانید فرق انسان و ربات این است که ربات در برابر تحریکات حسی واکنش های برنامه ریزی شده نشان میدهد البته با توسعه زبان بر نامه نویسی و هوش مصنوعی تا حدودی واکنش ربات ها هم پیچیده شده است و ربات هایی ساخته شده اند که در بازی شطرنج از حریف انسانی و قدر خود پیشی گرفتند ولی هنوز هم ربات ها تا دستیابی به هوش انسانی فاصله زیادی دارند
متاسفانه واکنش سیاسیون و عناصر مذهبی و چه بسا مقامات عالی رتبه قضایی و امنیتی و لشگری وبزرگان حوزه های علمیه در برابر تحریکات خارجی و داخلی در مقوله های مختلف تقریبا قابل پیش بینی است و همین امر کشور را در برابر طراحی های نرم دشمنان آسیب پذیر کرده است
یعنی طراحان جنگ نرم به راحتی میتوانند با کشف این واکنش ها که البته کار سختی هم نیست فتنه های آتی را در شرایط حساس منطقه ای طراحی کنند وبا تحریکات حساب شده در عرصه سیاسی و اجتماعی و مذهبی و عرفی و اخلاقی وپیش بینی واکنش های ربات گونه افکار عمومی را در انتخابات آتی مدیریت کنند
به نظر میرسد ضرورت دارد این واکنش ها از سوی نهادی خاص مدیریت شود و به نیرو های فهیم و ارزشی این موضوع اطلاع رسانی شود که گاهی ابراز واکنش به یک موضوع حرکت در مسیر تکمیل پازل دشمنان است وگاهی سکوت و واگذاری امر به نهاد های ذیربط بزرگترین عبادت وانجام وظیفه است و اصولا انجام وظیفه صرفا در پشت تریبون به انجام نمیرسد
تا او چه خواهد...
والسلام
یک پیشنهاد برای حذف ربا در سیستم بانکی
بی شک بی تدبیری در ساماندهی سیستم بانکی در اولین ساختار حکومت مدرن اسلامی در قرن اخیر ضربات جبران ناپذیری بر اثبات توانایی تحقق اقتصاد اسلامی وارد نمود
حرمت ربا در مکتب اسلام و نص صریح قرآن در این مورد سبب میشود که هیچ گریز و توجیهی در این زمینه پذیرفته نشود به نظر میرسد که اندیشمندان اسلامی پس از انقلاب اسلامی با پذیرش ساختار بانکی موجود صرفا به اصلاح و شبیه سازی عناوین نمودند این راهکار متاسفانه به هیچ وجه ماهیت ربوی نظام بانکی را تغییر نداد
توجه به یک نکته ضروری است آن چه حرمت ربا در نزد برخی اقتصاد دان های مسلمان را کم رنگ میکند مسئله تورم در ساختار اقتصادی است
تورم این توجیه را به وجود می آورد که چون پول کاغذی در مبادلات بانکی رد و بدل میشود این حق برای قرض دهنده محفوظ است که معادل ارزش از دست رفته وام خود را از وام گیرنده دریافت کند که البته این امر پذیرفته نیست چون در صدر اسلام نیز به نوعی اقتصاد محدود جامعه نبوی نیز از عامل تورم برخوردار بوده است
به نظر میرسد حذف اسکناس از معادلات بانکی راه حل معقولی برای حذف رباست این مسئله راه حلی است که در خلال سالیان اخیر زنان هوشمند ایرانی در تعیین مهریه آن را آزموده اند و شمار زندانیان مهریه دلیل توفیق این راهکار است!!
البته به غیر از طلا از اقلامی نظیر نفت خام وفلزات و مواد معدنی که در بورس های معتبر جهانی قیمت آن در لحظه قابل دسترسی است میتوان در معاملات بانکی برای حذف ربا استفاده کرداین مطلب را با مثالی توضیح میدهم:
فرض کنید شخصی به بانک مراجعه نموده و تقاضای ده میلیون تومان وام نموده است
شعبه وام پس از احراز صلاحیت این شخص برای پرداخت وام(که تابع همین مقررات موجود است)برای مشتری مبدل های زیر را تعیین میکند:
طلا-ذغال سنگ-نقره-آهن-قیمت سوخت های فسیلی
مشتری مثلا ذغال سنگ را تعیین میکند
شعبه بانک از طریق اینترنت قیمت ذغال سنگ را در یک بورس معتبر تعیین و براساس برابری نرخ دلار و ریال مبلغ وام را به معادل ذغال سنگش تبدیل میکند فرض کنید ده میلیون تومان معادل یک تن ذغال سنگ است
در این صورت مشتری در یک فرآیند پنج ساله و 60 ماهه (زمان باز پرداخت با توافق بانک و مشتری است)هر ماهه(قیمت یک تن ذغال سنگ/60+کارمزد)را پرداخت میکند
بدیهی است که در صورت تاخیر در باز پرداخت مشتری به اندازه باقیمانده وزنی ذغال سنگ به قیمت روز به بانک مقروض است
با طی این فرآیند ساده عملا ربا از سیستم بانکی حذف میشود
نرخ کارمزد نیز به میزان هزینه اداری شعبه بانک تعیین میشود که البته باید در حداقل ممکن باشد البته این امر نیازمند فعال شدن بورس های مدرن معاملات در کشور است به نحوی که بانک ها بتوانند با خرید و انجام معاملات واقعی در این بورس ها از انجام معاملات کاغذی و کذب که خود به نوعی معامله کذب است خوداری کنند
یعنی این که بانک عین جنس را از بورس خریده و در اختیار مشتری قرار میدهد (منظوراسناد مالکیت آن کالا است )و مشتری نیز در همان بورس آن کالا را به پول نقد تبدیل میکندو از همان بورس اقساط ماهیانه بانک را خریده و به بانک باز پرداخت میکند
تا او چه خواهد...
والسلام
در دو راهی عقل و دل کبابمان کردی!/سکوت در نبرد اندیشه رثاتر از فریاد/به جان فاطمه دوستدار توام/
*******************************************
به نام آب اسیر سرابمان کردند / چه شد که سر به دل انقلابمان کردند
عفاف فاطمیان را به سخره می گیرند/ چه هجمه ها که به اصل حجابمان کردند
هوای شهر شهیدان ز کیدشان ابریست / ز فتنه خون به دل آفتابمان کردند
نه شرم از شهدا و نه شرم از رهبر / هماره بعد خمینی عذابمان کردند
به کوچه های ولایت شراره افروزان / به شعله های جسارت کبابمان کردند
از آن دعای فرج که در آن ولایت نیست / به پیش حضرت آقا خرابمان کردند
به نام مکتب ایرانی آمده توحید / به انبیای عظام و کتابمان کردند
حرام خور که شدی حق کشی شود ساده / چه باطلند که ناحق حسابمان کردند
فرشتگان خدا چون غریبمان دیدند / چنان دعای سحر مستجابمان کردند
با سقوط طرابلس امپراطوری کرملین مرد!
خبر مسرت بخش سقوط طرابلس به دست انقلابیون لیبی موجب شادی همه پیروان قرآن کریم و شیعیان علوی شددر این خصوص توجه به چند نکته ضروری است:
1-تحولات اخیر خاورمیانه در لیبی و مصر و یمن و احتمالا تغییرات در سوریه و تغییرات صورت گرفته در عراق و افغانستان گرچه به ظاهر با حمایت های غرب صورت میگیرد اما در واقع محو کامل ساختارهای معیوبی است که در خلال جنگ سرد توسط شوروی در منطقه خاورمیانه بنیان نهاده شد
2-نزدیکی صوری روسیه به ایران به عنوان میراث خوار کرملین از همین زاویه قابل بررسی است وشایسته است مسئولین دیپلماسی خارجی با درک جنبش بیداری خاورمیانه و نقش کلیدی ایران اسلامی در میان ملت های منطقه از نزدیکی بی مورد به روسیه و پیمان شانگهای خوداری کنند
تا او چه خواهد...
والسلام
پیامی به شعبان بی مخ های پایتخت!!
کسانی که مهدی موعود را از سر درد و ایمان باور دارند میدانند که موعود امم در انتظار جامعه ایی است که طبیبش طبیب وتاجرش تاجر و سیاسش سیاس و سر بازش سرباز و مجتهدش مجتهد و مومنش مومن و قاضی اش قاضی و مسجدش محل عبادت حضرت دوست و فرمان مختص ولی امرباشد در این جامعه توحیدی هیچ آدمی به خاطر شعبان بی مخ بودن و عربده زدن و فرمان قتل صادر کردن برتری و فضیلت ندارد
شعبان بی مح شدن هم جربزه میخواهد که چهارتا مفت خور قادر به این فعل نیستند
شعبان بی مخ هایی را میشناسم که اگر در روز روشن شعبان بی مخ های پایتخت نشین از محله آنها گذ ر کنند تمبانشان زینت دور سرشان میشود
فر مان فرمان سید علی است!
و فرق ما با مدعیان دروغین ولایت مداری این است که ما فرمان را از چشمان سید علی میگیریم!
آن هم از راه دور!
اگر عربده زن های پایتخت به این کرامت رسیده اند
بسم الله...!
اگر هم نرسیده اند !
خفقان بگیرند تا کار به سامان برسد!
تا او چه خواهد...
والسلام
بعضی دوستان در مورد محیط های دانشگاهی کم لطفی میکنند واقعا این جوری نیست که محیط های دانشگاهی ما غرق فساد جنسی باشندالقای این مطلب و واکنش منفعلانه خودش حرکت در خط دشمنان ایران و نظام مردمی آن است سال 69 دانشگاه تبریز ساعت 2.30 بعد از ظهر بود عجله داشتم که به یکی از کلاسهایم در ساختمان 8 برسم طبقه هم کف ساختمان 8 محل کمد های دانشجویی بود یکی از دانشجویان حزب الهی با یکی از خواهر های دانشجو صحبت میکرد وبرای این که شائبه ای نباشد آن محل را انتخاب کرده بود و برای این که متهم نشود رویش را کرده بود به کمد ها و با آن دختر دانشجو کفتگو میکرد حین رفتن به طبقه بالا این جمله راشنیدم:
با خانواده صحبت کردم...
به طبقه بالا رفتم از قضا کلاس تشکیل نشده بود از پله ها پایین آمدم آن برادر رو به کمد در حال درد دل بود و آن خواهر دانشجو هم حوصله اش از این گفتگو سر آمده و رفته بود
صحبت برادر دانشجو به اینجا رسیده بود:النکاح و سنتی!
با دست زدم روی شانه دانشجو گفتم:مرغ از قفس پرید اخوی...!
این داستان تا مدتها سوژه خنده ما در حضور آن دوستمان بود و البته کارشان به ازدواج کشید
تا او چه خواهد...
والسلام
کلاس اول راهنمایی بودیم یک روز معلم دینی آمدوگفت :همه برای کلاس قرآن یکی از این قرآن های کیفی را که تازه به بازار آمده بود تهیه کنید
ماهم چون بچه مثبت بودیم وقتی به خانه رفتیم کلی آسمان و ریسمان به هم بافتیم که اگر این قرآن را نخریم بدبخت میشویم
به گمانم پدر یک اسکناس دویست تومانی به مادا د تا بدبخت نشویم
یک مغازه کتاب فروشی نزدیک مدرسه بودفردا که تایم بعد از ظهر بودیم خودمان را رساندیم به مغازه صاحب مغازه وقتی قرآن را به ما دادگفت چیز دیگه نمیخوای ؟
ما هم که آن لحظه توی مد معرفت شناسی بودیم نگاهی به کتاب ها کردیم و یک کتابی که جلدش مثل قرآن بود نشان دادیم و گفتیم آن را هم بده!
وزود آمدیم سر کلاس
معلم دینی تا آمد گفت قرآن ها را بگذارید روی میز و ماهم هم قرآن و هم آن کتاب را گذاشتیم روی میز به عنوان کتاب که نگاه کردم نوشته بود:حلیه المتقین
معلم قرآن تا چشمش به کتاب افتاد تا بنا گوش قرمز شد گفت:برا بابات گرفتی؟
بادی به قپ قپ انداختم و گفتم:نه برای خودم!
گفت :میذارم کتابخانه به درد تو نمی خورد!
این جوری بود که اولین پروژه معرفت شناسی ما شکست خورد
تا او چه خواهد...
والسلام