امریکا عاقلانه رفتار کند
روابط ایران و امریکا در خلال سالیان بعد از انقلاب فراز و فرودهای فراوانی داشته است
در جهانی زندگی میکنیم که ابزار قدرت به واسطه ایی برای کسب سلطه تبدیل شده است و البته هیچ یک از حاکمان جهان در حال حاضر سلیمان نبی و یا خضر پیامبر و یا داوود نبی نیستند
در چنین جهانی باید مراقب بود تا سلطه گر اعمال سلطه نکند و در بر ابر سلطه از هر جانبی حساس بود مشی امام راحل که به عنوان مشی انقلاب و نظام اسلامی پذیرفته گردید مبتنی بر نفی سلطه در مفهوم عام صرفنظر از خاصیت ذاتی سلطه نظیر لیبرالیسم و سوسیالیسم و فاشیسم است و این آموزه امام راحل مبتنی بر آموزه های قرآن کریم است
در خلال سی و دو سال اخیر چالش های روابط ایران و امریکا باعث گردیده تا کانون های قدرت در ایالات متحده امریکا و سایر نقاط از این چالش ها در راستای منافع سیاسی و اقتصادی خود بهره برند لذا در خصوص سناریوی اخیر لازم است تا عقلای کاخ سفید منافع ملی دو کشور بزرگ ایران و امریکا را لحاظ کرده و تحت تاثیر منافع دلالان و کانون های قدرت در ایالات متحده و سایر نقاط که برای منافع مادی خود در صد د به آتش کشیدن منطقه حساس خاورمیانه هستند قرار نگیرند
متاسفانه رد پای پیمان شانگهای و بر خی دیکتاتورهای منطقه ایی و احتمالا برخی بقایای رژیم قذافی در این توطئه مشهود است
دولتمردان عربستان نیز در این خصوص هوشیارانه عمل کنند بی تردید مسئولین نظام اسلامی نیز منافع ملی کشوررا به درستی رصد خواهند کرد و تحت تاثیر این توطئه های نخ نما و تکراری قرار نخواهند گرفت
تا اوچه خواهد...
والسلام
ضرورت عزل سرشاخههای مفاسد اقتصادی از مناصب حساس
کیومرث کاتوزی تحلیلگر مسایل سیاسی با بیان اینکه مهمترین راهکار نیل به منویات و فرمان 8 ماده ای مقام معظم رهبری در خصوص مبارزه با فساد اقتصادی عزل سرشاخه های مفاسداقتصادی از مناصب مهم حکومتی است و گفت: نبرد مافیای اقتصادی به مرحله حساسی رسیده و قصور در این امر، وجهه کشور را در عرصه بین المللی با مخاطره جدی مواجه خواهد کرد.
کیومرث کاتوزی تحلیگر مسایل سیاسی در گفتگو با خبرنگار حوزه دولت باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه باید مفسدان اقتصادی مورد پیگیری قانونی قرار گرفته و به همگان معرفی شوند افزود: این افراد باید بدانند که به فرموده مقام معظم رهبری هیچکس در هیچ لباس و مقامی مصون از پیگرد و برخورد نیست.
وی ادامه داد: حذف و عزل سرشاخه های مفاسد اقتصادی از پست های حساس حکومتی همچون مسولیت های نظارت و بازرسی نهادهای مالی مهمترین راهکار مبارزه با مفاسد اقتصادی و دستیابی به اهداف رهبری دراین خصوص است.
این تحلیلگر سیاسی با بیان اینکه بزرگترین مشکل دولت عدم وجود تشکل سیاسی و تئوریک قوی در حوزه اقتصادی بود اضافه کرد: بررسی اجمالی درباره افرادی که تا کنون عهده دار وزارت اقتصاد و بانک مرکزی شده اند گویای این مطلب است.
کاتوزی با ابراز تاسف از اینکه فساد اقتصادی و بروکراسی، ماهیت انقلابی و اسلامی نظام را در معرض خطر قرار داده است گفت: دولت نهم و دهم در برآورد ریشه های مفاسد اقتصادی خوشبینانه برخورد کرده و احاطه مافیای ثروت و قدرت را در اطراف خود حس نمی کرد.
وی ادامه داد: این در حالی بود که مافیای ثروت و قدرت با به دست گرفتن ابتکار عمل دولت را به برخوردهای سطحی سوق داد.
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به اینکه ریشه اختلاس در کشور، طرح های سازندگی و عمرانی است افزود: شوق مسولین به ساختن و آبادانی و سرعت عمل دراجرای طرح ها ابزار لازم را در اختیار اختلاس کنندگان و مافیای ثروت و قدرت قرار داد.
کاتوزی مافیای ثروت و قدرت را یک شبکه بزرگ که به صورت مینیاتوری در همه بدنه نظام دارای شاخک و سنسور است دانست و تصریح کرد: این شبکه اگر از ناحیه هر کس احساس خطر کند جلوی رشد و ارتقای شغلی او را گرفته و در صورت لزم وی را از سر راه بر می دارد.
** مافیای ثروت و قدرت حلقه نظارتی کشور را غیر فعال می کند
کاتوزی با بیان اینکه مافیای قدرت و ثروت در کانون هایی که قصد اختلاس دارد حلقه نظارتی کشور همچون سازمان بازرسی حسابرسی و حراست ستگاه ها را غیر فعال می کند اظهار اشت: در این حالت مسیر ورود و پالایش اطلاعات به دستگاه های نظارتی در اختیار این مافیا قرار می گیرد.
وی به لزوم همکاری تنگاتنگ بخش های نظارتی 3 قوه از قبیل سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و وزارت اطلاعات ا شاره کرد و گفت:این موضوع در شناسایی نقاط آسیب زده نهادهای مالی کشور موثر خواهد بود.
وی با ابراز امیدواری از اینکه مافیای ثروت و قدرت در سراشیبی سقوط قرار گرفته است خاطر نشان کرد: القای این نکته که رهبری نظام در صف اول مطالبات به حق مردم حضور دارند نقطه قوت همه کسانی است که به نبرد مقدس با مفسدان اقتصادی کشور پرداخته اند./ج
لینک مطلب در سایت باشگاه خبر نگاران جوان:
http://www.yjc.ir/portal/NewsDesc.aspx?newsid=522575
اومانیست بیاید تا حرمت انسان را به او بیاموزیم
بزرگمرد عالم تشیع مرحوم شریعتی در آن زمان که هم از ناحیه جبهه تحجر و هم از سوی روشنفکران سوسیالیسم همزمان کوبیده میشد در مقدمه و یا جایی از کتاب ابوذر با قلم بغض آلود نوشته بود :مارکس و پرودن باید در برابر ابوذر ما زانو بزنند (نقل به مضمون)این روزها هم بعضی ها این بحث اومانیسم را مد روز کرده اند و هر بنده خدایی که از کلمه انسان استفاده میکند متهم میشود به او مانیسم کم کم داردیادمان میرود که مسلمانیم و اسلام برای کرامت انسان بر رسول امینش نازل شد تا به انسان یاد آوری شود که توی انسان و فرزندانت تا آخر زمان از نسل ونفس واحدیت این را قرآن میگوید همان آیه ایی را میگویم که سند کرامت همه انسان ها و نوع بشر است :
و هو الذی انشاکم من نفس واحده فمستقر و مستودع قد فصلنا الایات لقوم یفقهون
همه ما انسانها به همان دلایلی که آدم مسجود فرشتگان شد در نزد حضرت دوست عزیز ومحترمیم هیچ فاصله ایی بین هیچ انسانی به لحاظ زمانی و مکانی با آن حادثه بزرگ وجود ندارد
دیگر به خود انسان بستگی دارد که چگونه از این امانت الهی بهره برد
او حامل اسما الهی است و پیامبران و محمد امین تذکر دهنده ایی است برای آن که انسان به انسانیت خود برسد این راهی است که به وضوح نقشه راه آن در قرآن کریم موجود است
حال اسمش هر چه میخواهد باشد
ما نقشه راه را از قرآن کریم میگیریم و انسان موجودی عزیز و محترم است آن بزرگوارانی هم که با کلمه انسان مشکل دارند حداقل یک بار ترجمه قرآن کریم را مرور کنند بعد در مورد توطئه فلسفه بافی کنند
تا اوچه خواهد...
والسلام
هوشمندی جلال از آن جهت که به تقابل فکری نظام سلطه غرب واسلام میرسد ارزشمند است اما از آن جهت ملل اسلام در حالت عام و ایران را در حالت خاص در ردیف ملل زیر سلطه نظیر افریقا و امریکای لاتین و هند در آورده وبه نوعی تئوری جهان سوم بودن ما را برای اقدامات تئوریک بعدی در اختیار دیگران قرار داد جای بحث داردواین امر ناشی از همان عینک سوسیالیستی است که جلال هنوز در این کتاب موفق به برداشتن آن نشده لذا در جایی قادر به پاسخ گویی به این تناقض نیست از طرفی روی کار آمدن حکومت صفوی را ناشی از چراغ سبزغرب میداندو با این کد تشیع را با شکل فعلی اش دست پخت غرب می داند همچنان که بهاییت را!!!
و از دیگر سو در جریان اتفاقات مشروطه شیخ شهید را علامت استیلای غرب زدگی!
مگر شیخ شهید تفکری جدای از روحانیون صفویه داشت؟
در واقع ایراد این تفکر شرق گرایانه آن است که در نهایت ملل اسلام را در حالت عام و ایران را در حالت خاص به عنوان جزیی از ملل شرق در برابر کلیت غرب به حساب می آورد ملتی که میبایست در نهایت همه توانایی های مادی و معنوی خود را قربانی محو امپریالیسم غرب نمایدشاید این تفکر در دوران جنگ سرد برای جذب جوانان سوسیالیست زده دهه چهل و پنجاه کاربرد داشت ولی امروز که جنگ سرد کرملین و غرب به شکل دیگری در جریان است و از دیگر سو بسیاری از بنیان های مادی و اخلاقی غرب ناشی از تعالیم خالص و آسمانی اسلام است و لذا تحلیل آفت شرق زدگی برای شناخت قدم های آتی و جلوگیری از ایجاد تضاد های فکری در نسل جوان ضروری به نظر میرسد
تا او چه خواهد...
والسلام
ادامه دارد
شرق زدگی4
فضای سیاسی دهه پنجاه که باعث نوشتن کتاب غربزدگی از سوی جلال گردید به گونه ایی بود که کاراکتر غرب زده را در ذهن توانای جلال تصویر کرد جلال در شرایطی که در حال جدا شدن از تفکرات سوسیالیستی ورسیدن به حقیقت ناب اسلامی بود در آن شرایط ملل مسلمان را جزیی از ملل قربانی شده عصر ماشینیسم میدانست البته جلال در این خصوص غلو میکند و همچنان بر ریشه های سوسیالیستی خود تاکید دارد نفرت از ماشینیسم و خرد شدن در زیر چرخ دنده های ماشینیسم همان زمان در غرب هم وجود داشت و فیلم معروف چارلی چاپلین که او را در زیر چرخ دنده های ماشینیسم نشان میدهدخود گویای این مطلب است از طرفی جلال در این دوران بازگشت گرچه از تعامل اتحاد جماهیر شوروی با امریکا ناخرسند است اما همچنان نیم نگاهی به چین کمونیست دارد تا شاید چین کمونیست جور دیگری از آب در آید با همه این احوال کتاب غرب زدگی جلال در آن دوره ره آورد بزرگی برای انقلابیون مسلمان بود نوعی حرکت بومی در برابر زیاده خواهی غرب که شیخ شهید را بر فراز دار به عنوان قربانی خود معرفی میکرد و میتوانست به عنوان یک حرکت و آغاز جدیدی از حرکت بیداری در ایران مطرح شود
تا او چه خواهد...
والسلام
ادامه دارد
شاید گفته شود برجسته کردن شرق زدگی نوعی خدمت به غرب زدگان است دریغ و درد که شرق زدگان باعث آبرومندی غرب زدگان شدند تکلیف ما با غرب زدگان مشخص است غرب زده برتری و استیلای فرهنگ غرب را پذیرفته وانفکاکی بین اجزای تفکر لیبرالیسم سرمایه داری قایل نیست ترویج فرهنگ سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را دنبال میکند و علنا تظاهر به دین و دینداری نمیکند قاعدتا چنین تفکری مسئولیت رفتار خود را میپذیرد و هنجارشکنی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود را به حساب دین نمینویسدخود را طفیلی فرهنگ غرب میداند و سلطه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن را پذیرفته است رژیم شاه (محمدرضا پهلوی ) و حکومت فعلی ترکیه نمودی از این تفکر است که البته نقد آن در جای خود لازم است اما شرق زدگی از جنس غرب زدگی نیست بزرگترین ایراد شرق زدگی این است که از چارچوب فکری خاصی پیروی نمیکند فی الواقع نفس قدرت و حفظ آن و یا دستیابی به آن به هر قیمتی برایش مهم است این خطر بزرگی است که بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری تا به امروز فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داده است وهمواره توانسته است خود را از چشم تیز بین تحلیل گران سیاسی و اجتماعی ایران مخفی کند اگر قدری با تیز بینی چالش های سیاسی و اجتماعی ایران را در دهه های اخیر ردیابی کنیم به تعریف جامعی از شرق زدگی خواهیم رسید
تا اوچه خواهد...
والسلام
ادامه دارد
آدم شرق زده با پیشرفت و ترقی مخالفتی ندارد ولی شرطش این است که هر پیشرفتی را به اسم خودش ثبت کند آدم شرق زده رعیت پرور است به هر وسیله ایی متوسل میشود تا حالت خانی خود را حفظ کند آدم شرق زده فضول و اهل تجسس است از هر آدمی یک نقطه ضعف در کیسه انبان خود دارد تا در روز موعود اگر آن آدم موی دماغش شد او را سکه یه پول کند آدم شرق زده منافق است به معنی کامل قرآنی آن اگر دین ابزار قدرت باشد از همه به دین متظاهر تر میشود اگر بی دینی مد روز باشد میشود رضاخان میر پنچ و به عمامه هم رحم نمیکند و بعد تاسف میخوردکه چرا عمامه را مانند آتا تورک با سر جدا نکردم آدم شرق زده ظاهر بین است و ظاهر بینی را گسترش میدهد اهل چاپلوسی است و چاپلوسی هایش آن قدر آزار دهنده است که اعصاب همه را مختل میکندنه در دوستی حریم نگه میدارد و نه در دشمنی در دوستی آدم را تا عرش بالا میبرد و در دشمنی آدم را از هستی و آبرو ساقط میکند آدم شرق زده جن نیست ولی هر روز به رنگی در میآید وخود را وکیل و وصی همه کس میداند و همیشه از ملت طلبکار است آدم شرق زده برای هیچ آدمی به خاطر انسان بودنش ارزش قایل نیست اگر هم به کسی محبت میکند برای آن است تا عکس یادگاریش را بعدها در سایت و وبلاگش چاپ کند آدم شرق زده از صدقه پنهانی گریزان است اگر هم خمس و سهمی میدهد به دنبال مرجعی میگردد که برد سیاسی بهتری داشته باشد آدم شرق زده باطن ندارد فقط ظاهر است اقیانوسی است به عمق یک سانتیمتر!
مفاهیم دین و شرف و وطن در فرهنگ شرق زده بی مفهوم است و همه اینها را میتوان برای تداوم و یا کسب قدرت قربانی کردآدم شرق زده با هر بیگانه ایی دست دوستی و مرادوده میدهد به شرط آن که بتواند بر گرده دیگران سواری کند
آدم شرق زده از هر وسیله ایی ابزار قدرت میسازد یک روز شعبان بی مخ میشود و در کاباره پای رکاب مهوش مینشیند و لنگ میچرخاند و شواش میدهد و روز دیگر اگر بفهمد ابزار قدرت درجای دیگری است به همانجا میرود نه به دوستی اش میتوان اعتماد کرد و نه به دشمنی اش
ادامه دارد...
آدم شرق زده آدمی هر هر ی مسلک است در واقع شرق زدگی نقطه مقابل غرب زدگی نیست چون آدم شرق زده اصولا بی غیرت تر از آن است که نقطه مقابل کسی و یا چیزی باشد آدم شرق زده ز مانی که طناب دار را دور گردن شیخ شهید می انداختند همانجا حضور داشت ولی زحمت انداختن طناب را به گردن شیخ شهیدغرب زده ها کشیدندورقصیدند شرق زده ها قبل از آن با بریگاد قزاق و لیاخوف روسی مجلس را به توپ بستندولذا شیخ شهید بر فراز دار گرچه نماد استیلای غرب زدگی بود اما در عین حال شهید مظلومی بود که شرق زده ها هیزم چوبه دارش را به میدان آورده بودند
شرق زدگی از دورانی شروع شد که رجل قجری در قراردا د ننگین از طرف روس برای ادامه سلطنت اذن خواستند و به خیال تن پرور خودشان تخت سلطنت را میخواستند دوقفله کنند تا آسیب نبیندلذا شرق زدگی آفتی است که قبل از ظهورمارکسیست در کشور ما به ثبت رسیده بود و پایه گذار این مرام رجل سیاسی وفاسد قجر بودند
شرق زده ها از آیین خاصی پیروی نمیکنند اصولا نوعی آدمیزاد هستند که مخشان را تعطیل کرده اند و کرکره را پایین کشیده اند وقتی قرآن میخوانند دنبال اسم رمز میگردنند تا با آن کن فیکون کنند شرق زده ابلیس نیست اما شاگردی ابلیس را میکند به رمل و اصطرلاب علاقه دارد از عتیقه خوشش میآیدو آدرس درب پشتی سفارت انگلیس را بلد است شرق زده غسل در خزینه را ترجیح میدهد وهمسر را بنده منزل خطاب میکند غالبا فرزند شرق زده غرب زده پنهانی میشوداین غرب زده از جنس آن غرب زده ایی نیست که جلال شعرش را سرود بلکه نوعی غرب زده دوزیست است که زندگی انگلی دارد ومعتقد است آدم غرب زده باید تقیه کند و با همسر هفت ماه آبستن به لنگه دنیا میرودتا هم گرین کارت بگیرد و هم در هاروارد تحصیل کند تا بعد از بازگشت مومنین را از کفر لیبرالیسم و اومانیسم نجات دهدآنجا هم که میرود از لیبرالیسم فقط عورت آنها را تجربه میکند اصولا این نوع غرب زده به تجربه حسی اعتقاد عمیقی دارد اما ....
ادامه دارد...
آقای عباسی در این سالیان اخیر مطالبی را مطرح میکنند که غالبا هم سوژه میشود چون مطمئنم که ایشان دانسته حرف میزند لازم دانستم چند سطری در مورد سخنان اخیر ایشان که فرموده اند لیبرالیسم عامل اختلاس اخیر 3000 میلیاردی بانک صادرات بوده !!!بنویسم
خوشبختانه امروز در کشوری زندگی میکنیم که جوانان آن همه تحصیل کرده اند و هیچ ضرورتی ندارد برای تبلیغ اعتقادت عدالت خواهانه با آنها چون عوام کالانعام صحبت کنیم و از راههای غیر واقع و غیر صحیح برای اثبات خودمان استفاده کنیم
این سخنان آقای عباسی مرا یاد خاطره ای انداخت در اوایل انقلاب به خاطر شغل پدرمان که فنی بود و کارخانه های کوچک تولیدبرق را در شهرهای کوچک مدیریت میکرد در مناطق روستایی زیاد تردد داشتیم مبلغین انقلابی روستاییان را در مساجد جمع میکردند و برای آن که خطر کمونیست را برای آنان تفهیم کنند غالبا غلو میکردند
مثلا اشتراکی بودن زنهای آنها و یا در یک مورد یک اندیشمندی خطاب به روستاییان
میگفت:کمون یعنی خدا!!!
و کمونیست یعنی خدا نیست!!!
البته این روش تبلیغ در آن زمان برای ترد جوجه کمونیست های بی خبری که چند رمان در خصوص انقلاب دهقانی خوانده بودند و یا روستا های برخوردار ما را (غالبا عرض میکنم)با روستا های امریکای لاتین عوضی میگرفتند و هوس میکردند چه گوآرا بشوند و با یک خورجین مواد غذایی به روستا می آمدند تا فقر زدایی کنندموثر بود چون تا خودشان را کمونیست معرفی میکردند با سرشکسته مجبور به فرار از روستا میشدند ولی آیا جناب عباسی هم باید امروز از این روش استفاده کنند؟
چون اطمینان دارم که ایشان این مسایل را میدانند وشناخت کاملی نسبت به مسایل غرب دارند این مسایل را عرض میکنم
باید بپذیریم که بسیاری از امور خوب در غرب و جود دارد که امروز به آن سخت نیازمندیم و این اختلاس هم هیچ ربطی به لیبرالیزم و غرب ندارد
غرب یعنی عدم انحصار در فعالیت های اقتصادی غرب یعنی شفافیت اقتصادی
هنوز یادمان نرفته که بیل گیتس را به خاطر ایجاد انحصار در بازار نرم افزار به داد گاه بردند
ایکاش جناب عباسی به جای این تحفه اختلاس گر این مملکت به گونه ای بود که چهارتا انسان متعالی لیبرال مسلمان مثل بیل گیتس رشد میکرد!!!
مگر تعارف داریم و یا میترسیم ؟
سی و دو سال از انقلاب میگذرد جناب عباسی پاسخ دهید که نظام بانکداری اسلامی ما کجاست؟
مشکل ما این است که در امر نظام سازی عین شتر مرغ شده ایم نظام کمونیستی نظارت آهنین میخواهد که ما نداریم لیبرالیسم دیگر چه صیغه ایی است ؟
شفافیت اقتصادی آن لیبرالیستی که مذمتش را میگویید کجاست و مال ما کجا؟
آیا اگر همسر من و شما در کشور لیبرالیستی و سر مایه داری توی خیابان راه بروند و یا منتظر تاکسی باشند هر بی سرو پایی برای آنها بوق میزند؟
یا هر کس سرش به کار خودش است؟
من میگویم بیخودی از غرب و فرهنگ آن هیولا درست نکنیم در بسیاری از امور اخلاقی و اقتصادی جلوتر از ما هستند و این را جوانان ما امروز فهمیده اند پس به دنبال علاج واقعه و اصلاح خودمان باشیم
آقای عباسی در بخشی دیگر از سخنانشان فرموده اند:
(مالکیت اقتصادی در جمهوری اسلامی مالکیت درجه دو است ولی در مالکیت اقتصاد لیبرالی مالکیت درجه یک است و وقتی مالکیت درجه یک ترکیب میشود با مسئله ایندیویدوآلیسم و تفرد، طبیعی است چنین مخاطراتی فرهنگی و امنیتی ایجاد میکند که یک بعد اقتصادیاش میشود به اصطلاح رقم 3 هزار میلیارد که به تعبیر رئیس محترم قوه قضائیه هنوز قطعی نیست)
ما نمیدانیم ایشان از کجا کشف کردند که مالکیت در اسلام و بالطبع نظام اسلامی درجه 2است؟
نمیدانم ایشان اطلاع دارند یانه؟
برده داری در اسلام نفی نشده بلکه در دنیای امروز منسوخ شده است البته میدانم که برده داری مذمت شده و بهترین عبادت آزادی بردگان است
منظورم این است که در اسلام برای احترام به حق مالکیت و توجه به حقوق خلیفه الهی انسان حتی برده داری نفی نشد(این تحلیل من است)
در قانون اساسی ما هیچ منعی برای مالکیت و احترام به آن وجود ندارد
حال شما بفرمایید این استنباط را شما از کجا به اسلام و نظام اسلامی میچسبانید؟
این جوری میخواهید نظام سازی کنید؟
آیا این دلیل میشود که چون در لیبرالیسم به مالکیت انسان احترام میگذارند پس در اسلام خلاف آن درست است؟
این منطق جالینوسی است یا عباسی؟
حالا چهارتا آماتور از این ایسم های شما ترسید کاتوزی که نمیترسد؟1!!!
لذا حواستان را جمع کنیدشهر بی پاسبان نیست!!!
تا او چه خواهد...
والسلام
تا او چه خواهد...
والسلام
آیا ملت ایران وکیل مدافع هیتلر و بن لادن است؟
سفر رییس جمهور به نیویورک حاوی نکاتی است تحولات قبل از سفر گویای آن بود که نوعی تحرک در عرصه دیپلماسی ایران روی داده است وماحصل این تحرک و انسجام به رسمیت شناخته شدن هرچند دیر هنگام ولی به موقع دولت انتقالی لیبی و دفاع از اصلاحات سیاسی در ساختار کشور سوریه در راستای مطالبات مردمی بود
هر چند در بین این تحولات سفر آقای رحیمی به کوبا هارمونی ناهماهنگ سیاست خارجی تلقی شد اما همین ایجاد توازن جزیی در سیاست خارجی باعث وحشت دولت های دیکتاتور عربی و نیز روسیه گردید
که راه اندازی مقدماتی نیروگاه بوشهر ناشی از سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران و وحشت روسیه و پیمان شانگهای
به دلیل ترس از دست دادن متحد بی خطر و خوبی چون ایران است که هم محصولات بنجلشان را میخرد و هم منافع منطقه ایی آنان را ساپورت میکند!!
آزادی دو امریکایی در آستانه سفر رییس جمهور و حین سفر ایشان به نیویورک نیز اقدامی دیگر بودکه باعث وحشت روسیه گردید و پیشنهاد اجلاس سه جانبه ایران و روسیه و امریکا در نیویورک گویای آن بود که روسها در صددند تا دیپلماسی مستقل ایران را هدایت کنند
مع الوصف سخنان دیروز آقای احمدی نژاد را در سازمان ملل مبتنی بر خرد ورزی و سیاستمداری ارزیابی نمیکنیم
دفاع از حقوق مسلمانان و بیداری اسلامی و حقوق مردم مظلوم فلسطین بخشی از دیپلماسی ماست که از امام راحل به ما رسیده و در هر تریبونی باید از آن دفاع کنیم ولی هیچ مقام و یا دادگاه امریکایی ایران را در حوادث یازده سپتامبر مقصر ندانسته و نمی داند زنده کردن مکرر این حادثه تلخ از تریبون سازمان ملل چه ضرورت سیاسی دارد؟
بردن نام هولوکاست چه اولویتی در سیاست خارجی امروز ما دارد؟
مگر ما وکیل و وصی هیتلر هستیم؟
لذا این بخش از سخنان آقای احمدی نژاد را در راستای عزت و مصلحت سیاست خارجی کشورمان ارزیابی نکرده و از ایشان میپرسیم چه اصراری دارند تا پیمان شانگهای و متحدان آنان را در کیک شیرین دیپلماسی ایران شریک کنند؟ و به چه دلیل آقای اوباما از آقای چاوز به خاطر آزادی دو زندانی امریکایی تشکر میکند
حقیر به عنوان یک شهروند ایرانی به خاطر سخنان رییس جمهور مملکتم در سازمان ملل از شهروندان و نخبگان امریکایی عذر خواهی میکنم و از این که با منافع ملی و میهنی کشورم این گونه بازی میشود متاسفم
تا او چه خواهد...
والسلام