امروز در یکی از شبکه های تلویزیون طلبه جوانی در خصوص عرفان اسلامی صحبت میکرد مدتی است که این جور بحث ها زیاد مطرح میشود و البته خوب است اما یک اشکالی وجود دارداین که طریقت و عرفان را مانند زن صیغه ای وشریعت را مانند نکاح رسمی تلقی کنیم و تقسیم بندی راه بیندازیم آدم را دلگیر میکند این برادر طلبه اگر اشتباه نکنم میگفت در عاشورا هردوبال حماسه و عرفان وجود داشت
این چه قیاسی است؟
چه شناختی است؟
این عزیز و افرادی نظیر او با این دید به کجا میخواهند برسند؟
عرفان یعنی از شناخت نفس به خدا رسیدن و نورانی شدن کدام عارف بالله را میشناسید که در شط خون و حماسه شنای عشق و آسمانی نکرده باشد؟
دررشته های دانشگاه در زمان ما(الان دقیق نمیدانم)هم رشته ریاضی محض بود و هم ریاضی کاربردی
ریاضی کاربردی در واقع استفاده فرمولی از ریاضی محض در حل مسایل است شریعت و عرفان هم از همین جنس است
فی الواقع هر آدم متشرعی بالقوه میتواند در مسیر عرفان و طریقت حرکت کند ولی لزوما هر متشرعی عارف بالله نیست
در قرآن داریم فویل للمصلین این برای همان متشرعی است که در عبادات فیزیکی خود بدون شناخت باقی مانده است طریقت و عرفان طبقه آخر آسمانی شدن است آن جایی است که شما از آسانسور خارج میشوید میروید در پشت بام وجودصیقل داده خودتان و رو به آسمان میکنیدواز سوی حضرت دوست مخاطب میشوید:
یا ایتها النفس المطمئنه ...
عرفان نوک قله است شما و یا هرکسی به این مرحله برسد معنی اش این است که از پایه های شریعت به سلامت عبور کرده است دعوایی بین شریعت و طریقت نیست که بخواهیم دسته بندی کنیم
عارف بالله به نقطه ایی میرسد که دنیا و همه زیورها وشهوات فرمانی (حکمرانی )آن را رها میکند برای آن کس که سنگش را به سینه میزند و دوست دار اوست و بال اخرویش هم ارزانی خودشان
این همان نقطه ایی است که مولا به ابن عباس میگوید:حکومت بر شما از آن کفش پاره برایم بی ارزش تر است مگر آن که حقی را به ذیحقش برسانم
البته اهل طریقت و عرفان به دلیل مسلح شدن به دیده دل قدرت قلقلک دادن اهل شریعت را دارند و این اختلافات تاریخی از اینجا ناشی میشود
نشستن برکرسی ارشاد یک پختگی خاص خودش را میخواهد متاسفانه صنف روحانی برخی استعداد ها را در همان حالت قوره کشمش میکند و این ظلم به روحانیت است تلویزیون یک منبر میلیونی است
هرکس که ضرب-ضربا -ضربوا
را پاس کندکه آیت الله بروجردی و بحرالعلوم و روح الله و سیدعلی نمیشود حرمت امامزاده و فقاهت با متولی آن است
تا او چه خواهد...
والسلام