حقیر از معدود افرادی بودم که درخلال چند سال گذشته از این واژه استفاده کردم و لزوما این حق را برای خود قائلم که در شرایط امروز به ویژه بعد از حوادث چند ماه اخیر که صفوف حامیان و منتقدان و دشمنان گفتمان عدالت در هم آمیخت و هرکس هرچه دل تنگش اقتضا میکرد نثار کرد چند سطری در توضیح این واژه بنویسم:
1-اولا این نکته را بپذیریم که این واژه یک روش اجرایی است باپذیرش این امر حساسیت هایی که در سایر حوزه ها در این خصوص به وجود آمده مرتفع میگردد
2-احمدی نژادیسم روشی کارامد برای تحرک بخشی به سیستم فربه و ناکارآمد دولتی تلقی میشود
3-نه ضرورتی داردونه لازم است که احمدینژادیسم را به حوزه های دین و فرهنگ و امور شرعی و عرفی و حوزه های معرفتی وحوزوی گسترش دهیم
4-حوزه عملکرد وتبلیغ احمدینژادیسم عرصه اجرایی کشور است در واقع احمدینژادیسم یک مدل اجرایی است که در حوزه های اجرایی وبالطبع اقتصادی جامعه کارکرد و تاثیر مستقیم دارد
5-احمدینژادیسم در شکل جدیدش به هیچ حزب و گروه جریان و هیچ دسته مدیریتی خاص تعلق نداردیعنی این پتانسیل بالقوه در تمام جریان های سیاسی وجود دارد که عده ای در درون آن جریان و حزب سیاسی به تفکر احمدینژادیسم تعلق خاطر داشته باشد
با این تعاریف احمدینژادیسم را روشی میدانیم که در هر زمان منافع ملت را در چارچوب نظام اسلامی و ارکان آن با همه توان و امکانات پیگیری و در این راه با هیچ رفیق و دوست و همسنگر سابقی عهد اخوت دایمی امضا نمیکند
تا او چه خواهد...
والسلام