بعضی دوستان در مورد محیط های دانشگاهی کم لطفی میکنند واقعا این جوری نیست که محیط های دانشگاهی ما غرق فساد جنسی باشندالقای این مطلب و واکنش منفعلانه خودش حرکت در خط دشمنان ایران و نظام مردمی آن است سال 69 دانشگاه تبریز ساعت 2.30 بعد از ظهر بود عجله داشتم که به یکی از کلاسهایم در ساختمان 8 برسم طبقه هم کف ساختمان 8 محل کمد های دانشجویی بود یکی از دانشجویان حزب الهی با یکی از خواهر های دانشجو صحبت میکرد وبرای این که شائبه ای نباشد آن محل را انتخاب کرده بود و برای این که متهم نشود رویش را کرده بود به کمد ها و با آن دختر دانشجو کفتگو میکرد حین رفتن به طبقه بالا این جمله راشنیدم:
با خانواده صحبت کردم...
به طبقه بالا رفتم از قضا کلاس تشکیل نشده بود از پله ها پایین آمدم آن برادر رو به کمد در حال درد دل بود و آن خواهر دانشجو هم حوصله اش از این گفتگو سر آمده و رفته بود
صحبت برادر دانشجو به اینجا رسیده بود:النکاح و سنتی!
با دست زدم روی شانه دانشجو گفتم:مرغ از قفس پرید اخوی...!
این داستان تا مدتها سوژه خنده ما در حضور آن دوستمان بود و البته کارشان به ازدواج کشید
تا او چه خواهد...
والسلام