پیر ما رضی الله عنه در حلقه یاران نشسته وهریک غنچه ای از خرمن معرفت خویش عرضه داشتند تا طراوت عطر بهاری را از گل معرفت پیر تجربه کنند
پیر طریقت که از سخنان خام یاران آزرده خاطر بود چند بار دست خویش را بر سر کشید ودهانش را به مانند مزه کردن طعمی به حرکت واداشت تا جمله یاران را به شنیدن سخن خویش مشتاق نماید آن گاه فرمود:
در این ملک دو چیز سرمایه نمیخواهد:
1-حرف مفت
2-پررویی
جمله یاران به خنده ای شاد وسر به زیر شرمسار شدند