چالش های انتخابات ریاست جمهوری از منظر جریان های انحرافی
واژگان سیاسی در کشور ما لزوما بار معنایی خاص ندارند پس از عبور از بحران های سال 60 و عزل بنی صدر طیف های سیاسی کشور در چارچوب نظام به چپ و راست تقسیم شدند که البته آن هم معنای خاص نداشت طیف راست محدود به خوانندگان روزنامه رسالت بود که مرحوم آذری قمی هدایت آن را به عهده داشت و جناح راست اطلاقی بر جناح بازار بود که در برابر سیاست های دولت گرای میرحسین موسوی در تجارت خارجی وسایر عرصه ها ناخشنود بود این گروه یک بار هم در برابر حکم ارشادی امام در خصوص نخست وزیری میرحسین موسوی در مجلس واکنش نشان دادآیت الله محمد خامنه ای از چهره های شناخته شده این طیف بود کم کم این نگرش اقتصادی خود را به سایر حوزه های فرهنگی و سیاسی تسری داد مجمع روحانیون مبارز متشکل از روحانیون جوان در برابر تشکل جامعه روحانیت مبارز که چهر ه هایی چون آیت الله مهدوی کنی و هاشمی را همراه داشت با چهره هایی چون کروبی و محتشمی و موسوی خوئینی هاوهادی خامنه ای تشکیل شد
عرصه دانشگاههای کشور در این زمان توسط تشکل سراسری اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)اداره میشود که تماما به جناح چپ وابسته است
اولین ورود جناح راست به عرصه اجرایی با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آغاز میشود شاید پذیرش این امر امروز دشوار باشد اما کارگزاران سازندگی اولین حلقه انحرافی است که با محوریت مهاجرانی و کرباسچی و نزدیکان هاشمی از درون طیف راست متولد شد
کارگزاران با هدف قرار دادن مدل توسعه سنگاپور و مالزی و ژاپن و بدون مطالعه لازم راهی را رفت که منجر به توسعه بیشتر سیستم دولتی گردید
اولین هسته تکنو کراسی ایران در دولت هاشمی زده شد در این زمان کشور با مدیرانی به شدت توسعه گرا نظیر بیژن نامدار زنگنه و کرباسچی مواجه میشود که با مدیریت دولتی قصد توسعه غربی دارند این نیاز از آنجا شروع میشود که طیف بازار جناح راست به صورت سنتی به اداره حجره های سنتی و پول ساز خود در تهران مشغول است و از ورود به عرصه تکنو کراسی مدرن خوداری میکند
سیستم دولتی که در زمان موسوی صرفا یک سیستم توزیع کوپن دولتی محسوب میشد در پایان دولت هاشمی به امپراطوری نسبتا بزرگی در عرصه نفت و نیرو و صنعت تبدیل شده بود
جریان انحرافی از جناح راست برای حفظ این امپراطوری با جناح چپ ائتلاف کرد و محمد خاتمی مولود این وحدت بود
عناصر تند روی جناح چپ پس از به قدرت رسیدن کارگزاران و هاشمی را از صحنه اجرایی حذف کردندشاید باورش باز مشکل باشدولی در این دوره
جناح راست و طیف تندروی چپ در حذف کارگزارن به نوعی وحدت میرسند
باپیچیده شدن فضای سیاسی کشور در زمان خاتمی واژه اصول گرا در برابر اصلاح طلب متولد میشود
در این زمان به همان اندازه که جریان اصلاح طلب از وابستگی خود به اصول و خط امام فاصله میگیرد به همان میزان جریان اصول گرا خود را به این باور ها نزدیک میبیند
دومین جریان انحرافی در زمان دولت خاتمی شکل میگیرد این جریان در قالب حزب مشارکت منسجم میشود
دومین جریان انحرافی این بار از دل جناح چپ متولد میشود
این جریان با شعار ایران برای همه ایرانیان به تحریک حساسیت های قومی می پردازد
فی الواقع جریان انحرافی دوم با جریان انحرافی اول یک وجه مشترک دارد و آن تلاش برای حفظ امپراطوری دولتی و سازمانهای اقتصادی دولت در حوزه نفت و نیرو و صنعت است
در انتخابات سال 84که اصول گرایان برای اولین بار وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری میشوند همزمان به مقابله با هاشمی و معین می پردازند
محمود احمدی نژاد به عنوان اولین رییس جمهور جریان اصول گرا به میدان می آید
جریان تکنو کراسی وجریانهای انحرافی اول و دوم غافلگیر شده اند
نوعی سرگیجه سیاسی در کشور به وجود می آید
تیم شهرداری تهران به پاستور آمده است با هزاران امید و آرزو
یوسف گم گشته به کنعان آمده است تا فساد اقتصادی را ریشه کن کند و نفت را به سر سفره مردم آورد
اما کم کم روشن میشود که خطر بزرگی جریان های انحرافی اول و دوم را تهدید نمیکند جوانان کم تجربه طرفدار احمدی نژاد بی خطر تر از آن هستند که خطری را متوجه تکنو کراسی اصلاحات و سازندگی کنند مشاوران جوان طرفدار احمدی نژاد به یک استخدام دولتی
و خانه سازمانی رضایت میدهند و اتفاق خاصی در این عرصه نمی افتد کم کم ماه عسل شیرین جریان انحرافی اول و دوم با دولت احمدی نژاد آغاز میشود و جریان انحرافی سوم این بار از اصول گرایان خود را می نمایاند
ماهیت جریان انحرافی سوم شبیه همان جریان انحرافی اول و دوم است
حفظ امپراطوری اقتصادی دولت و جلوگیری از تغییرات گسترده ساختاری و مدیریتی وجه مشترک جریان انحرافی اول و دوم و سوم است
حال با این اوصاف باید دید ریاست جمهور ایده آل از منظر جریان های انحرافی چه کسی است؟
ریاست جمهور ایده آل کسی است که کمترین شناخت را در حوزه شرکت ها و سازمان های دولتی در حوزه نفت و نیرو و صنعت داشته باشد و با فرهنگ و واژگان تکنو کراسی ایران نا آشنا باشد
رییس جمهور ایده آل کسی است که قدرت تغییرات ساختاری نداشته باشد و به یک سری شعار های سطحی و زود گذر و کم هزینه و یا دغدغه های فرهنگی و سیاسی اکتفا کند
رییس جمهور ایده آل کسی است که افراد صاحب نظر در حوزه نفت و نیرو و صنعت در حلقه یاران او نباشد کسی که دولت آینده را به یک شرکت سهامی تبدیل و قدرت انتخاب یک استاندار از میان اطرافیان خود را نداشته باشد
فرقی نمی کند که رییس جمهور بعدی اصلاح طلب باشد یا اصول گرا از منظر جریان های انحرافی مهم این است که استیلای مدیریتی بر سازمان های دولتی تداوم داشته باشد
تا او چه خواهد...
والسلام