چرا اصلاح طلبان باید به بازسازی سیاسی خود فکر کنند؟
حوادث سالیان اخیر باعث گردید تا کدورت ها و شرایط خاصی را بر عرصه سیاسی کشور و فضای اجتماعی آن تحمیل کند اصول گرایی که خود را در تقابل با اصلاحات دهه هفتاد تعریف کرده بود وگفتمان خود را از نفی کنش های اجتماعی وسیاسی جبهه رقیب حیات داده بود از درون خود پدیده ای به نام محمود احمدی نژاد را بیرون دادشعارها و گفتمان محمود احمدی نژاد بدون آن که خود بخواهد و یا هواداران اصول گرایش بخواهند تبلوری از تغییر بود و تغییر در فرهنگ سیاسی روی دوم سکه اصلاحات است هواداران جوان او برای تئوریزه کردن فر هنگ تغییر و باوراندن آن به توده ها ناگریز بودند تا پیکان حمله را متوجه هاشمی رفسنجانی کنند هاشمی خواسته و یا ناخواسته سمبل تثبیت است و هر عنصری که بخواهد با شعار تغییر گفتمان سازی کند باید از این ایستگاه بگذرد!
وعجیب است که حضور پنجاه ساله هاشمی دررینگ سیاست ایران به او آموخته که در برابر حملات منتقدان جوان در گوشه رینگ حالت دفاعی بگیرد و رقبای جوان خود را خسته از تغییر و ضربات پر انرژی و بی هدف و در هیاهوی خام تماشا چیان با ضربه ای سهمگین به زمین افکند
رقبای جوان هاشمی در روی رینگ سیاست و در دقایق آخر بازی و در فضای توهم آلود و دم کرده سالن بازی به هر سوی که مینگرند هاشمی را میبینند و عاقبت در این بازی تکراری سرشان گیج میرود به زمین می افتند و شمارش معکوس داور مسابقه که اینک در چشمان نیمه باز جوانک خام سیاسی چهره هاشمی دارد و در هیاهوی سالن با برانکاردی از روی رینگ منتقل میشوند
شعار تغییر روش ها و سازوکارها همچنان شعار زنده کشور ماست انتخابات اخیر مجلس وتغییر قریب به اتفاق چهره های مجلس گویای آن بود که این خواسته ملی و اصلاح گرایانه همچنان زنده است این پایگاه اجتماعی امروز بستری برای حیات دوباره جریان اصلاحات فراهم آورده است
البته در ادامه این روند چند حالت قابل پیش بینی است:
1-جریان اصلاحات خود را در قالب احزاب خود ساخته سیاسی محصور کرده و با معرفی چهره های جنجالی و گفتمان های خیالی نخبگان روشنفکر این فرصت اجتماعی را به هدر دهد و راهی را برود که دشمنان تغییر میخواهند وارد کردن کهنه کاران سیاسی و عدم شفافیت سیاسی و تعیین اهداف
دور از ذهن این سرمایه اجتماعی را نابود خواهد کرد
2-جریان اصلاحات باید بداند که این سرمایه اجتماعی نه به خاطر بازی خوب آنها بلکه به خاطر بازی افتضاح رقیب حاصل شده است لذا اگر قرار باشد که آنها نیز روش های کسل کننده رقیب را در پیش بگیرند و جنگ قدرت و میز ها را آغاز کنند این بازی به نتیجه نخواهد رسید
3-اصلاح طلبان باید به دولتی فراگیر وملی فکر کنند دولتی که بتواند بخش عمده ای از اصول گرایان و طیف عدالت خواه را پوشش دهدلذا امروز اصلاح طلبان باید بازگشتی به شعارهای عدالت خواهانه دهه شصت و اوایل دهه هفتاد خود داشته باشند اما ضروری است که در دیدگاه اقتصادی خود از مشی سوسیالیستی فاصله بگیرند و عدالت اجتماعی را در اقتصاد فراگیر مردمی جستجو کنند
چنین سیاستی را صرفا مردان اجرایی اصلاحات میتوانند هدایت کنند نه چهره های سیاسی جنجالی و یا آقازادگان اتو کشیده!
امیدواریم که جریان اصلاحات در بازسازی مجدد خود این توصیه ها را جدی بگیرد
تا او چه خواهد...
والسلام