کانون ها ی ثروت وقدرت وسوهان حاج حسین وداستان هاشمی
ظریف دل سوخته ای به کنایه میگفت:
الحمدالله ما همیشه در ادوار مختلف انتخابات بصیرت داشته ایم و همیشه به مخالفان آقای هاشمی رای داده ایم وهمیشه هم نوکری روش و منش آقای هاشمی را در عرصه های مختلف کرده ایم!
البته این عزیز دل سوخته به نکته تلخی اشاره میکرد آقای هاشمی و دوستانشان در مقطعی بنیانگذار راهی شدند که تلفیق ثروت و قدرت برای پیش برد اهداف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بود حکایت آقای هاشمی حکایت سوهان حاج حسین قم است
شما امروز از هر سوهان فروشی در قم که سوهان بخرید مارک حاج حسین دارد اما واضح است که در هیچ کدام از این قوطی ها سو هان حاج حسین نیست
مدیران آقای هاشمی بعد از جنگ خط شکن راهی شدند که امروز در هرشرکت درجه 2دولتی و سازمان اقتصادی دهها مدیر میانی به سرعت در حال طی کردن آن مسیر هستند و البته ثواب اعمال دنیوی آنها به اسم آقای هاشمی و دوستان و همفکرانشان نوشته میشود
هم آنانی که هم اینک نیز فتوای فقهی داده و نقد اشرافیت مسئولین نظام را حرام میدانند !
برای حقیر که برای دفاع از افکارم دو بار از ادارات دولتی دولت خاتمی اخراج شده ام و عاشق سینه چاک شعارهای دولت یار شده ام و امروز شرمنده سیاسی خواص و عوامم!
دیگر خیلی خنک است که برای گرم کردن تنور انتخابات
هاشمی و دوستانش را سنگسار کنم
امروز دیگر سردار دیروز ما در این بلبشوی سیاست ایرانی که معجونی از زشتی روش و منش آقازادگان قجر ی و تازه به دوران رسیدگان عصر پهلوی است در آن کاخ نفرین شده و موزه مانند مصلحت سنجی تنها جزیی کوچک از درد مشترک ماست
جزیی کوچک از درد مشترکی که گاهی به خاطر بازی سخت روزگار با او احساس همدردی میکنیم !
این چند خط را از آن جهت مینویسم که باز عده ایی در صدد نباشند تا سردار ما را که امروز دیگر جزیی از خاطره جوانی و میانسالی ما شده و همواره با تضادی نمکین هم او را دوست داشته ایم و هم کفرش پنداشته ایم به سنگ لعن و نفرین بزند
امروز ابواب جریان های انحرافی و کانون های ثروت و قدرت مثنوی هفت من کاغذ است
باید چشیده باشی تا بفهمی
تا او چه خواهد...
والسلام