حقیر در چند ماه اخیر که بحث جریان انحرافی باب شد مکرر از طریق این وبلاگ هشدار دادیم که بحث مافیای اقتصادی در کشور ما ریشه دار تر از آن است که آن را صرفا منسوب به دفتر رییس جمهور کنیم البته ما نیزبرخی رد پا ها را تا دفتر رییس جمهور دنبال کرده بودیم ولی داستان این نبود که یک عقل برنامه ریز در دفتر رییس جمهور نشسته و این امور را مدیریت میکند که اگر چنین عقلی وجود خارجی داشت به جهاتی جای شکر داشت !
داستان از این قرار بود که مافیای ثروت و قدرت بعضی افراد را تحت تاثیر خود در آورده و لابلای اطلاعات صحیحی که به آنها میداد اهداف خود را پیش میبرد مافیای ثروت و قدرت در کشور ما سایه نشین قدرت است و برایش فرقی نمیکند که صاحب قدرت چه کسی باشد به ظاهر نوکری میکند و اهداف خود را پیش میبرد و کم کم به جایی میرسد که از نوکر صفتی خسته میشود و به پشتوانه ابزار ثروت قدرت را قبضه میکند و عقده سالها نوکری و حقارت را بر سر خلق خدا خالی میکند
نمونه اش آغا محمد خان قاجار که یک دفعه در تاریخ ظاهر میشود و یا ترکان عثمانی که ابتدا خادمینی گوش به فرمان بودند
باید درد را درمان کرد و بین ابزار قدرت و ثروت فاصله انداخت سرباز باید سرباز باشد و تاجر تاجر باشد و مالیاتش را بدهد انحصار قدرت در ثروت و روابطی که منجر به تولید ثروت و انحصار از طریق قدرت سیاسی و نظامی میشود بایدهمین امروز برچیده شود که فردا دیر است
تا او چه خواهد...
والسلام