شاید گفته شود برجسته کردن شرق زدگی نوعی خدمت به غرب زدگان است دریغ و درد که شرق زدگان باعث آبرومندی غرب زدگان شدند تکلیف ما با غرب زدگان مشخص است غرب زده برتری و استیلای فرهنگ غرب را پذیرفته وانفکاکی بین اجزای تفکر لیبرالیسم سرمایه داری قایل نیست ترویج فرهنگ سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را دنبال میکند و علنا تظاهر به دین و دینداری نمیکند قاعدتا چنین تفکری مسئولیت رفتار خود را میپذیرد و هنجارشکنی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود را به حساب دین نمینویسدخود را طفیلی فرهنگ غرب میداند و سلطه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آن را پذیرفته است رژیم شاه (محمدرضا پهلوی ) و حکومت فعلی ترکیه نمودی از این تفکر است که البته نقد آن در جای خود لازم است اما شرق زدگی از جنس غرب زدگی نیست بزرگترین ایراد شرق زدگی این است که از چارچوب فکری خاصی پیروی نمیکند فی الواقع نفس قدرت و حفظ آن و یا دستیابی به آن به هر قیمتی برایش مهم است این خطر بزرگی است که بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری تا به امروز فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داده است وهمواره توانسته است خود را از چشم تیز بین تحلیل گران سیاسی و اجتماعی ایران مخفی کند اگر قدری با تیز بینی چالش های سیاسی و اجتماعی ایران را در دهه های اخیر ردیابی کنیم به تعریف جامعی از شرق زدگی خواهیم رسید
تا اوچه خواهد...
والسلام
ادامه دارد