آدم شرق زده آدمی هر هر ی مسلک است در واقع شرق زدگی نقطه مقابل غرب زدگی نیست چون آدم شرق زده اصولا بی غیرت تر از آن است که نقطه مقابل کسی و یا چیزی باشد آدم شرق زده ز مانی که طناب دار را دور گردن شیخ شهید می انداختند همانجا حضور داشت ولی زحمت انداختن طناب را به گردن شیخ شهیدغرب زده ها کشیدندورقصیدند شرق زده ها قبل از آن با بریگاد قزاق و لیاخوف روسی مجلس را به توپ بستندولذا شیخ شهید بر فراز دار گرچه نماد استیلای غرب زدگی بود اما در عین حال شهید مظلومی بود که شرق زده ها هیزم چوبه دارش را به میدان آورده بودند
شرق زدگی از دورانی شروع شد که رجل قجری در قراردا د ننگین از طرف روس برای ادامه سلطنت اذن خواستند و به خیال تن پرور خودشان تخت سلطنت را میخواستند دوقفله کنند تا آسیب نبیندلذا شرق زدگی آفتی است که قبل از ظهورمارکسیست در کشور ما به ثبت رسیده بود و پایه گذار این مرام رجل سیاسی وفاسد قجر بودند
شرق زده ها از آیین خاصی پیروی نمیکنند اصولا نوعی آدمیزاد هستند که مخشان را تعطیل کرده اند و کرکره را پایین کشیده اند وقتی قرآن میخوانند دنبال اسم رمز میگردنند تا با آن کن فیکون کنند شرق زده ابلیس نیست اما شاگردی ابلیس را میکند به رمل و اصطرلاب علاقه دارد از عتیقه خوشش میآیدو آدرس درب پشتی سفارت انگلیس را بلد است شرق زده غسل در خزینه را ترجیح میدهد وهمسر را بنده منزل خطاب میکند غالبا فرزند شرق زده غرب زده پنهانی میشوداین غرب زده از جنس آن غرب زده ایی نیست که جلال شعرش را سرود بلکه نوعی غرب زده دوزیست است که زندگی انگلی دارد ومعتقد است آدم غرب زده باید تقیه کند و با همسر هفت ماه آبستن به لنگه دنیا میرودتا هم گرین کارت بگیرد و هم در هاروارد تحصیل کند تا بعد از بازگشت مومنین را از کفر لیبرالیسم و اومانیسم نجات دهدآنجا هم که میرود از لیبرالیسم فقط عورت آنها را تجربه میکند اصولا این نوع غرب زده به تجربه حسی اعتقاد عمیقی دارد اما ....
ادامه دارد...
آقای عباسی در این سالیان اخیر مطالبی را مطرح میکنند که غالبا هم سوژه میشود چون مطمئنم که ایشان دانسته حرف میزند لازم دانستم چند سطری در مورد سخنان اخیر ایشان که فرموده اند لیبرالیسم عامل اختلاس اخیر 3000 میلیاردی بانک صادرات بوده !!!بنویسم
خوشبختانه امروز در کشوری زندگی میکنیم که جوانان آن همه تحصیل کرده اند و هیچ ضرورتی ندارد برای تبلیغ اعتقادت عدالت خواهانه با آنها چون عوام کالانعام صحبت کنیم و از راههای غیر واقع و غیر صحیح برای اثبات خودمان استفاده کنیم
این سخنان آقای عباسی مرا یاد خاطره ای انداخت در اوایل انقلاب به خاطر شغل پدرمان که فنی بود و کارخانه های کوچک تولیدبرق را در شهرهای کوچک مدیریت میکرد در مناطق روستایی زیاد تردد داشتیم مبلغین انقلابی روستاییان را در مساجد جمع میکردند و برای آن که خطر کمونیست را برای آنان تفهیم کنند غالبا غلو میکردند
مثلا اشتراکی بودن زنهای آنها و یا در یک مورد یک اندیشمندی خطاب به روستاییان
میگفت:کمون یعنی خدا!!!
و کمونیست یعنی خدا نیست!!!
البته این روش تبلیغ در آن زمان برای ترد جوجه کمونیست های بی خبری که چند رمان در خصوص انقلاب دهقانی خوانده بودند و یا روستا های برخوردار ما را (غالبا عرض میکنم)با روستا های امریکای لاتین عوضی میگرفتند و هوس میکردند چه گوآرا بشوند و با یک خورجین مواد غذایی به روستا می آمدند تا فقر زدایی کنندموثر بود چون تا خودشان را کمونیست معرفی میکردند با سرشکسته مجبور به فرار از روستا میشدند ولی آیا جناب عباسی هم باید امروز از این روش استفاده کنند؟
چون اطمینان دارم که ایشان این مسایل را میدانند وشناخت کاملی نسبت به مسایل غرب دارند این مسایل را عرض میکنم
باید بپذیریم که بسیاری از امور خوب در غرب و جود دارد که امروز به آن سخت نیازمندیم و این اختلاس هم هیچ ربطی به لیبرالیزم و غرب ندارد
غرب یعنی عدم انحصار در فعالیت های اقتصادی غرب یعنی شفافیت اقتصادی
هنوز یادمان نرفته که بیل گیتس را به خاطر ایجاد انحصار در بازار نرم افزار به داد گاه بردند
ایکاش جناب عباسی به جای این تحفه اختلاس گر این مملکت به گونه ای بود که چهارتا انسان متعالی لیبرال مسلمان مثل بیل گیتس رشد میکرد!!!
مگر تعارف داریم و یا میترسیم ؟
سی و دو سال از انقلاب میگذرد جناب عباسی پاسخ دهید که نظام بانکداری اسلامی ما کجاست؟
مشکل ما این است که در امر نظام سازی عین شتر مرغ شده ایم نظام کمونیستی نظارت آهنین میخواهد که ما نداریم لیبرالیسم دیگر چه صیغه ایی است ؟
شفافیت اقتصادی آن لیبرالیستی که مذمتش را میگویید کجاست و مال ما کجا؟
آیا اگر همسر من و شما در کشور لیبرالیستی و سر مایه داری توی خیابان راه بروند و یا منتظر تاکسی باشند هر بی سرو پایی برای آنها بوق میزند؟
یا هر کس سرش به کار خودش است؟
من میگویم بیخودی از غرب و فرهنگ آن هیولا درست نکنیم در بسیاری از امور اخلاقی و اقتصادی جلوتر از ما هستند و این را جوانان ما امروز فهمیده اند پس به دنبال علاج واقعه و اصلاح خودمان باشیم
آقای عباسی در بخشی دیگر از سخنانشان فرموده اند:
(مالکیت اقتصادی در جمهوری اسلامی مالکیت درجه دو است ولی در مالکیت اقتصاد لیبرالی مالکیت درجه یک است و وقتی مالکیت درجه یک ترکیب میشود با مسئله ایندیویدوآلیسم و تفرد، طبیعی است چنین مخاطراتی فرهنگی و امنیتی ایجاد میکند که یک بعد اقتصادیاش میشود به اصطلاح رقم 3 هزار میلیارد که به تعبیر رئیس محترم قوه قضائیه هنوز قطعی نیست)
ما نمیدانیم ایشان از کجا کشف کردند که مالکیت در اسلام و بالطبع نظام اسلامی درجه 2است؟
نمیدانم ایشان اطلاع دارند یانه؟
برده داری در اسلام نفی نشده بلکه در دنیای امروز منسوخ شده است البته میدانم که برده داری مذمت شده و بهترین عبادت آزادی بردگان است
منظورم این است که در اسلام برای احترام به حق مالکیت و توجه به حقوق خلیفه الهی انسان حتی برده داری نفی نشد(این تحلیل من است)
در قانون اساسی ما هیچ منعی برای مالکیت و احترام به آن وجود ندارد
حال شما بفرمایید این استنباط را شما از کجا به اسلام و نظام اسلامی میچسبانید؟
این جوری میخواهید نظام سازی کنید؟
آیا این دلیل میشود که چون در لیبرالیسم به مالکیت انسان احترام میگذارند پس در اسلام خلاف آن درست است؟
این منطق جالینوسی است یا عباسی؟
حالا چهارتا آماتور از این ایسم های شما ترسید کاتوزی که نمیترسد؟1!!!
لذا حواستان را جمع کنیدشهر بی پاسبان نیست!!!
تا او چه خواهد...
والسلام
تا او چه خواهد...
والسلام
آیا ملت ایران وکیل مدافع هیتلر و بن لادن است؟
سفر رییس جمهور به نیویورک حاوی نکاتی است تحولات قبل از سفر گویای آن بود که نوعی تحرک در عرصه دیپلماسی ایران روی داده است وماحصل این تحرک و انسجام به رسمیت شناخته شدن هرچند دیر هنگام ولی به موقع دولت انتقالی لیبی و دفاع از اصلاحات سیاسی در ساختار کشور سوریه در راستای مطالبات مردمی بود
هر چند در بین این تحولات سفر آقای رحیمی به کوبا هارمونی ناهماهنگ سیاست خارجی تلقی شد اما همین ایجاد توازن جزیی در سیاست خارجی باعث وحشت دولت های دیکتاتور عربی و نیز روسیه گردید
که راه اندازی مقدماتی نیروگاه بوشهر ناشی از سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران و وحشت روسیه و پیمان شانگهای
به دلیل ترس از دست دادن متحد بی خطر و خوبی چون ایران است که هم محصولات بنجلشان را میخرد و هم منافع منطقه ایی آنان را ساپورت میکند!!
آزادی دو امریکایی در آستانه سفر رییس جمهور و حین سفر ایشان به نیویورک نیز اقدامی دیگر بودکه باعث وحشت روسیه گردید و پیشنهاد اجلاس سه جانبه ایران و روسیه و امریکا در نیویورک گویای آن بود که روسها در صددند تا دیپلماسی مستقل ایران را هدایت کنند
مع الوصف سخنان دیروز آقای احمدی نژاد را در سازمان ملل مبتنی بر خرد ورزی و سیاستمداری ارزیابی نمیکنیم
دفاع از حقوق مسلمانان و بیداری اسلامی و حقوق مردم مظلوم فلسطین بخشی از دیپلماسی ماست که از امام راحل به ما رسیده و در هر تریبونی باید از آن دفاع کنیم ولی هیچ مقام و یا دادگاه امریکایی ایران را در حوادث یازده سپتامبر مقصر ندانسته و نمی داند زنده کردن مکرر این حادثه تلخ از تریبون سازمان ملل چه ضرورت سیاسی دارد؟
بردن نام هولوکاست چه اولویتی در سیاست خارجی امروز ما دارد؟
مگر ما وکیل و وصی هیتلر هستیم؟
لذا این بخش از سخنان آقای احمدی نژاد را در راستای عزت و مصلحت سیاست خارجی کشورمان ارزیابی نکرده و از ایشان میپرسیم چه اصراری دارند تا پیمان شانگهای و متحدان آنان را در کیک شیرین دیپلماسی ایران شریک کنند؟ و به چه دلیل آقای اوباما از آقای چاوز به خاطر آزادی دو زندانی امریکایی تشکر میکند
حقیر به عنوان یک شهروند ایرانی به خاطر سخنان رییس جمهور مملکتم در سازمان ملل از شهروندان و نخبگان امریکایی عذر خواهی میکنم و از این که با منافع ملی و میهنی کشورم این گونه بازی میشود متاسفم
تا او چه خواهد...
والسلام