حماسه حضور کاندیدایا حماسه مردم؟
فعلا بخش اول حماسه سیاسی با حضور کثیر کاندیداها خود را نشان داده است که البته علامت
خوبی نیست معنی روشن این قضیه این است که جریان های سیاسی کشور تجزیه شده اند
یک وقت هست که ما به تعداد این آقایان جریان سیاسی و تیم اجرایی داریم
یعنی هر کدام از این آقایان به تعداد مناصب کلان اجرایی کشور پشت سرشان آدمیزاددارند
ومجموعه این آدمیزادها به لحاظ ریاضی با هم اشتراک ندارند در آن صورت این حضور معنای سیاسی و اقتصادی خوبی داشت
اما غالب این دوستان چنین وضعیتی ندارند
یعنی بر آمده از یک تیم اجرایی نیستند
رئیس جمهور هم به معنای ریاست قوه اجرایی است و در ساختار سیاسی کشور ما هم تراز
نخست وزیر در سایر کشور هاست
یعنی فردی که می خواهد رییس جمهور بشود باید توانایی اداره اجرایی کشور را داشته باشد
وقتی یک رییس جمهوری مدیریت کلان کشور را نشناسدتازه بعد از چهار سال که وقت ملت را گرفت مشکلات را گردن دیگران می اندازد
رییس جمهور آتی باید ارتباط بین دولت و مجلس را بشناسد یعنی بداند که گر چه مجلس راس امور است اما در نهایت خوراک کاری مجلس توسط لوایح دولت تامین میشود
و هنر یک رییس جمهور ایده آل این است که با لوایح متعدد مجلس رااداره کندوجلوی طرح های غیر کارشناسی مجلس را بگیرد
یعنی ما به یک رییس جمهوری احتیاج داریم که قدرت برنامه ریزی و بر نامه نویسی عملی داشته باشد
در مورد تحریم ها رییس جمهور کاره ای نیست و خوب است که آقایان این موضوع را در تبلیغاتشان لحاظ کنند
در هر صورت امیدواریم این آقایان با خودشان و مجموعه هم فکرشان به نتیجه واحدی برسند
تا او چه خواهد...
والسلام
قلعه خیبر در کشور ما کجاست؟رونمایی از یک گفتمان انتخاباتی!
در یک ماه اخیر کتابی به صورت pdfدراینتر نت قرار گرفته که البته آدر س دانلود آن (http://www.aliahoseinzadeh1234.blogfa.com/)
تا این لحظه فیلتر نیست !!!!
در این کتاب با ادله ای ضعیف اثبات میشود که اکثر مسئولین جمهوری اسلامی یهودی هستندومراکز نظام و وزارت اطلاعات توسط یهودی ها اداره میشود
در این کتاب همچنین از سخنان ضد یهودی معاون اول رییس جمهور یاد میشود و از خدمات هیتلر در کشتار یهودیان تقدیر شده است
و خواهان قیام جنتایلها در ایران در برابر یهودی ها و فتح خیبر دارد
پرسش این است که آیا سی دی دوم ظهور نزدیک است رونمایی شده است؟
در این کتاب همچنین حزب موتلفه اسلامی را به عنوان حزب یهودی معرفی کرده که اقتصاد ایران را در دست خود گرفته اند
در این کتاب اوضاع فعلی ایران را مشابه وضعیت آلمان و استیلای یهودی ها بر اقتصاد و ارکان سیاسی و اجتماعی آن ارزیابی کرده و خواهان قیام ایرانیان بر علیه یهودیت مخفی در کشور است
در این میان تصویری انتخاباتی از آقای مشایی در فضای مجازی منتشر شد که امیدواریم این گفتمان انتخاباتی ارتباطی به آن کتاب نداشته باشد
تا او چه خواهد...
والسلام
دلیل مخالفت با تکنو کراسی(تکمیل میشود)
مولوی در کتاب فیه ما فیه آبادانی را از آثار غفلت می شناسدو ویرانی را از نشانه های بیداری این موضوع اساسی همان نکته ای است که همواره مومنین و اولیای الهی را در ارتباط با امور زمینی با چالش مواجه میکند
داستان از آنجا شروع میشود که پدر ما حضرت آدم به خاطر اشتباهی در بهشت به همراه مادرمان حوا به زمین تبعید میشود تا در اثر ابتلا به آزمایشات الهی دوباره در روزی که زمین به غیر از آن تبدیل میشود در جوار حضرت حق آرام گیرند
پس در این فرآیند زمین هدف نیست
یقینا در روز جزا از مسئولین ما آمار سازندگی آنها را سوال نمیکنند بلکه از آنها آمار رشد انسانها را سوال میکنند
از آنها می پرسند چندتا ابوذر و بلال و عمار و علی تحویل دادید؟
وراثت زمین امر ثانوی است شما وقتی در جامعه تان ابوذر و بلال و عمار و علی تربیت کردید خدا هم به وعده اش عمل میکند و ایوان مداین را بر شما میگشاید
هدف حکومت دینی پرورش انسان صالح و مومن است
اختلاف نیرو های ارزشی با تکنو کرات از همین جا شروع میشود تکنو کرات سازندگی را هدف میکند و این سازندگی او را به وادی غفلت می کشاند و این غفلت جامعه را در مسیرعذاب الهی قرار میدهد
نمونه روشن این موضوع در قرآن کریم داستان موسی است فراعنه مصر سمبل سازندگی اند حتی امروز پس از قرن ها از همه جای دنیا به مصر میروند تا آثار سازندگی آنها را ببینند اما این سازندگی فرعون را به وادی غفلت رساند
خدا به موسی امر میکند از این سرزمین بیرون بیا
چون میخواهد موسی و قومش را به رشد برساند
انسانها وقتی به رشد درون برسند آثار آن در جهان بیرون خود را می نمایاند
انسان رشد یافته به محیط زیستش احترام می گذارد و سازندگی و توسعه برونش را بر این اساس پایه ریزی میکند
اما انسان غافل و خود شیفته آنچنان غافل میشود که به نام سازندگی بر روی معدن نمک سد آب میسازد چون غافل است و سازندگی اورا کور کرده و چشم بصیرتش را گرفته
لذا این دو نگرش را باید به خوبی شرح و بسط داد
شاید گفته شود که این بر داشت از معارف قرآن کریم و عرفای روشن ضمیردر جامعه مدرن امروز کاربرد ندارد و تکنو کراسی در جوامع امروز نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است که به حکم روابط پیچیده فن سالارانه بر جامعه تحمیل میشود و از آن گریزی نیست .
البته این منطق همان منطقی است که اصولا به جدایی دین از حکومت می اندیشد و با ابزارواژگان تکنو کراسی و دموکراسی و برو کراسی به تخطئه حکومت دینی می پردازند
این اندیشه واژگان تکنو کراسی و دموکراسی و بر وکراسی را در سه راس یک مثلث قرار داده و در تحلیل های تئوریک حکومت اسلامی را در مرکز این مثلث قرار داده و به فراخور حال رئوس ا ین مثلث را بر پیشانی حکومت اسلامی می چسبانند
اما بحث ما با تکنو کراسی جدای از دو راس دموکراسی و بروکراسی است چرا که تجربه سه دوره اصلاحات و سازندگی و مهرورزی ثابت کرده که تکنو کراسی اسم رمز جریان های منحرف برای خارج کردن نیروهای مومن به آرمانهای انقلاب از صحنه های سیاسی و اجرایی کشور است
تکنو کراسی ایران یک آفت رضا خانی است که قدرت تخریبی آن به حدی است که حتی منطق ابوذر وار مدرس را نیز به حاشیه میراند
پرسش منطقی ما این است که ره آورد این منطق تکنو کرات نود ساله برای جامعه ایران چه بوده است؟
آیا این منطق تکنو کراسی که هر ندای مخالفی را با حربه سازندگی ایران از صحنه خارج نموده در مانی برای توده های پابر هنه ایران داشته است؟
یا صرفا به ابزاری تکنیکی و فن سالارانه برای اختلاس های میلیاردی گردیده است و در بزنگاههای حساس تاریخی با سقوط پول ملی توده محروم را فقیر تر و محروم تر ساخته
این منطق تکنو کراسی عریان است که هیچ حریمی را پاس نمی دارد و هنگام جنون و گسستن زنجیر و نمایاندن رخ واقعی همه چیز و همه کس را در زیر چرخ دنده های تکنو کراسی له میکند
اختلاف دین حنیف و تکنو کراسی اختلاف ظاهر و باطن است اختلاف بر سر این است که سازندگی برون می بایست نمودی از سازندگی درون باشد و سازندگی درون در گرو تابیدن انوار الهی بر سالک طریق حق است وچون این امر به انجام رسد سازندگی برون نیز جمال و زیبایی خاص می یابد و اسباب آرامش و ارتقا و رشد انسانی میگردد
و اینچنین است که در فرهنگ دینی حکیم مجری سازندگی برون میشود و بوعلی سینا و شیخ بهایی نمونه های این حکمت متعالیه اند
در فرهنگ تکنوکراسی آمارهای رشد و توسعه و مدارک دانشگاهی ملاک رشد و توسعه انسانی میشود
و این فرهنگ تا به دانجا نهادینه میشود که حتی مجلس شورای اسلامی که میبایست مصوباتش مطابق شرع انور باشد شرط فوق لیسانس را برای کاندیداتوری مجلس لحاظ میکند
پرسش ما این است که :نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت فارغ التحصیل کدام دانشگاه زمینی بود؟
چرا راه آسمان را بر حکومت زمینی خود می بندیم و خود را از انفاس خیر اولیای الهی که اوتاد ارض محسوب میشوند محروم میکنیم و کار را بدانجا میرسانیم که هر مسئول جمهوری اسلامی برای تطبیق خود با ملاک های تکنو کراسی خفت تقلب در مدارک دانشگاهی را به جان بخرد
آقایان تکنوکرات و پروفسور زمینی چرا مثل...در گل گیر کرده اید؟
تدبیرتان کجاست؟
این فرهنگ توسعه تکنوکراسی است که کشور جمهوری اسلامی را که قرآن کریم را میبایست سر لوحه اقتصادی خود قرار دهد بدانجا رسانده که به مامن بانک های عریض و طویل تبدیل شودو ربا خواری مدرن با سودی چند برابر کشور های غربی و بلاد کفر در سرزمین اسلام نهادینه شود
این فرهنگ تکنو کراسی است که سن ازدواج را در کشور اسلامی تا به دان حد افزایش داده که کشور شیعه دوازده امامی را در معرض انقطاع نسل قرار داده
آقایان به خود آیید کدام تکنوکراسی و کدام سازندگی؟
طشت رسوایی این تکنو کراسی بیمار و این نمایش ملال انگیز توسعه مدتهاست که از بام افتاده است و این مدیران نفتی مدتهاست که با پاسپورت دوم خود زندگی میکنند
بیایید در این سال سراسر حماسه یک بار و برای همیشه به این خیمه شب بازی بیمار خاتمه دهیم
از دیگرمشکلات اساسی کشور ما گسترش فرهنگ شبه تکنوکراسی درکشوراست اصولا این شبه فرهنگ ها ضررشان بیشتر از خود واژگان وارداتی است
کما این که خسارات وارده از سوی شبه روشنفکری بیش از روشنفکری است و نیز شبه سوسیالیست ها بیشتر از سوسیالیست ها به کشور و ارکان آن لطمه زدند
تکنو کراسی نیز در مفهوم جهانی یک استاندارد های خاص خودش را داردیک شیری است که یال و کوپال و دم دارد در یک سیستم فن سالار همه اجزای سیستم بر اساس استاندارد های فن سالارانه حرکت میکنند
اما شیر تکنو کراسی هنگام حک شدن بر اقتصاد اسلامی هویت خود را از دست داده است
چون خالقان تکنو کراسی درایران از همان ابتدا قصد داشته اند تا از این شیر بی یال و دم و اشکم ابزار غارت سازمان یافته بسازند
تکنو کراسی در خارج از کشور به معنای این نیست که دولت باید مجری تکنو کراسی و فن سالاری و سازندگی باشد روح فرهنگ تکنو کراسی این را میگوید که ضوابط و مقررات باید به گونه ای باشد که تکنیک و فن سالاری باعث رشد و ارتقای اقتصادی و اجتماعی شود
به عبارت دیگر معماری تکنو کراسی در جهان غرب بر اساس نیاز های جامعه غربی ساماندهی شده است هر فن سالاردر حوزه کاری خودش امپراطوری خودش را دارد و به همان اندازه که در حوزه فن سالارانه خود آزادی عمل دارد به همان اندازه در برابر افکار عمومی و وجدان های بیدارومحاکم قضایی پاسخگوست
این که ما دولت ها را مجری تکنو کراسی و توسعه کنیم عین همان حرکت رضاخانی است که برای غربی کردن جامعه چادر از سر نسوان به زور سر نیزه بر داشت
تجربه 24 سال گذشته در عرصه سازندگی این نکته را ثابت میکند که تکنو کراسی و طنی از دست یابی به حداقل هایی که خود تعریف میکند عاجز بوده است
تکنو کراسی غربی در هر عرصه ای مترادف با مصرف بیشتر است حیات اقتصادی تکنو کراسی در هر عرصه ایی با مصرف بیشتر معنی پیدا میکند
از این رو انسان غربی که در چمبره تکنو کراسی گرفتار آمده هر روز باید بیشتر مصرف کند مصرف گرایی و لوکس گرایی همان وجه غفلت تکنو کراسی غربی است
اما با همه وجوه غفلت تکنوکراسی غرب در دهه های اخیر از ابزار فن سالارانه خود در جهت آشتی با طبیعت و محیط زیست و شفافیت اقتصادی و سالم سازی روابط اجتماعی بهره بر ده است
حرکت به سمت صنایع غیر آلاینده وکاهش مصرف انرژی فسیلی و جایگزینی خو دروهای با سوخت گیاهی واحیای طبیعت فی الواقع ورژن جدید تکنو کراسی غرب مولود آشتی تکنو کراسی و طبیعت است
اما در کشور ما تکنو کراسی کور و بی هدف صرفا به این خوش است که بر طبل سازندگی ونمایش کمدی کلنگ زنی و افتتاح پروژه بکوبد
در غرب تکنو کراسی به ابزاری برای استفاده اقتصادی تر از منابع انرژی تبدیل شده و در کشور ما تکنو کراسی به شیر های نفت متصل گردیده
درد اینجاست!
تکنو کراسی نفتی و تکنو کراتی که بوی نفتش آدم را خفه میکند
در غرب تکنو کراسی خودروی با مصرف کمتر و راندمان بالاتر میسازد و با گرفتن مالیات های گزاف از صنعت خودروسازی و دارندگان خودروخدمات اجتماعی و بیمه بیکاری میدهد و در کشور ما صنعت خودرو سازی پراید را کیلویی بیست هزار تومان یا بیشتر با یارانه سر سام آور نفتی میفروشد
تا تکنو کرات ما لاف سازندگی بزند
در این بازار مکاره تکنو کراسی هر کس بیشتر لاف بزند مقبول تر است
تکنو کرات غربی در ژاپن کشورش را به تورم منفی میرساندو تکنو کرات وطنی تازه کشف میکند که ملت ما چون هند و چین باید فقیر بشود تا آمار صادرات ما بالا برود!
و بتوانیم پسته و فرش را که محصولات عهد صفوی است بهتر صادر کنیم
امان از گستاخی و بی غیرتی تکنو کراسی وطنی که برای افزایش شاخص های دروغین خود از حراج زن و مرد ایرانی ابایی ندارد
تا او چه خواهد...
والسلام
چالش های انتخابات ریاست جمهوری از منظر جریان های انحرافی
واژگان سیاسی در کشور ما لزوما بار معنایی خاص ندارند پس از عبور از بحران های سال 60 و عزل بنی صدر طیف های سیاسی کشور در چارچوب نظام به چپ و راست تقسیم شدند که البته آن هم معنای خاص نداشت طیف راست محدود به خوانندگان روزنامه رسالت بود که مرحوم آذری قمی هدایت آن را به عهده داشت و جناح راست اطلاقی بر جناح بازار بود که در برابر سیاست های دولت گرای میرحسین موسوی در تجارت خارجی وسایر عرصه ها ناخشنود بود این گروه یک بار هم در برابر حکم ارشادی امام در خصوص نخست وزیری میرحسین موسوی در مجلس واکنش نشان دادآیت الله محمد خامنه ای از چهره های شناخته شده این طیف بود کم کم این نگرش اقتصادی خود را به سایر حوزه های فرهنگی و سیاسی تسری داد مجمع روحانیون مبارز متشکل از روحانیون جوان در برابر تشکل جامعه روحانیت مبارز که چهر ه هایی چون آیت الله مهدوی کنی و هاشمی را همراه داشت با چهره هایی چون کروبی و محتشمی و موسوی خوئینی هاوهادی خامنه ای تشکیل شد
عرصه دانشگاههای کشور در این زمان توسط تشکل سراسری اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)اداره میشود که تماما به جناح چپ وابسته است
اولین ورود جناح راست به عرصه اجرایی با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آغاز میشود شاید پذیرش این امر امروز دشوار باشد اما کارگزاران سازندگی اولین حلقه انحرافی است که با محوریت مهاجرانی و کرباسچی و نزدیکان هاشمی از درون طیف راست متولد شد
کارگزاران با هدف قرار دادن مدل توسعه سنگاپور و مالزی و ژاپن و بدون مطالعه لازم راهی را رفت که منجر به توسعه بیشتر سیستم دولتی گردید
اولین هسته تکنو کراسی ایران در دولت هاشمی زده شد در این زمان کشور با مدیرانی به شدت توسعه گرا نظیر بیژن نامدار زنگنه و کرباسچی مواجه میشود که با مدیریت دولتی قصد توسعه غربی دارند این نیاز از آنجا شروع میشود که طیف بازار جناح راست به صورت سنتی به اداره حجره های سنتی و پول ساز خود در تهران مشغول است و از ورود به عرصه تکنو کراسی مدرن خوداری میکند
سیستم دولتی که در زمان موسوی صرفا یک سیستم توزیع کوپن دولتی محسوب میشد در پایان دولت هاشمی به امپراطوری نسبتا بزرگی در عرصه نفت و نیرو و صنعت تبدیل شده بود
جریان انحرافی از جناح راست برای حفظ این امپراطوری با جناح چپ ائتلاف کرد و محمد خاتمی مولود این وحدت بود
عناصر تند روی جناح چپ پس از به قدرت رسیدن کارگزاران و هاشمی را از صحنه اجرایی حذف کردندشاید باورش باز مشکل باشدولی در این دوره
جناح راست و طیف تندروی چپ در حذف کارگزارن به نوعی وحدت میرسند
باپیچیده شدن فضای سیاسی کشور در زمان خاتمی واژه اصول گرا در برابر اصلاح طلب متولد میشود
در این زمان به همان اندازه که جریان اصلاح طلب از وابستگی خود به اصول و خط امام فاصله میگیرد به همان میزان جریان اصول گرا خود را به این باور ها نزدیک میبیند
دومین جریان انحرافی در زمان دولت خاتمی شکل میگیرد این جریان در قالب حزب مشارکت منسجم میشود
دومین جریان انحرافی این بار از دل جناح چپ متولد میشود
این جریان با شعار ایران برای همه ایرانیان به تحریک حساسیت های قومی می پردازد
فی الواقع جریان انحرافی دوم با جریان انحرافی اول یک وجه مشترک دارد و آن تلاش برای حفظ امپراطوری دولتی و سازمانهای اقتصادی دولت در حوزه نفت و نیرو و صنعت است
در انتخابات سال 84که اصول گرایان برای اولین بار وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری میشوند همزمان به مقابله با هاشمی و معین می پردازند
محمود احمدی نژاد به عنوان اولین رییس جمهور جریان اصول گرا به میدان می آید
جریان تکنو کراسی وجریانهای انحرافی اول و دوم غافلگیر شده اند
نوعی سرگیجه سیاسی در کشور به وجود می آید
تیم شهرداری تهران به پاستور آمده است با هزاران امید و آرزو
یوسف گم گشته به کنعان آمده است تا فساد اقتصادی را ریشه کن کند و نفت را به سر سفره مردم آورد
اما کم کم روشن میشود که خطر بزرگی جریان های انحرافی اول و دوم را تهدید نمیکند جوانان کم تجربه طرفدار احمدی نژاد بی خطر تر از آن هستند که خطری را متوجه تکنو کراسی اصلاحات و سازندگی کنند مشاوران جوان طرفدار احمدی نژاد به یک استخدام دولتی
و خانه سازمانی رضایت میدهند و اتفاق خاصی در این عرصه نمی افتد کم کم ماه عسل شیرین جریان انحرافی اول و دوم با دولت احمدی نژاد آغاز میشود و جریان انحرافی سوم این بار از اصول گرایان خود را می نمایاند
ماهیت جریان انحرافی سوم شبیه همان جریان انحرافی اول و دوم است
حفظ امپراطوری اقتصادی دولت و جلوگیری از تغییرات گسترده ساختاری و مدیریتی وجه مشترک جریان انحرافی اول و دوم و سوم است
حال با این اوصاف باید دید ریاست جمهور ایده آل از منظر جریان های انحرافی چه کسی است؟
ریاست جمهور ایده آل کسی است که کمترین شناخت را در حوزه شرکت ها و سازمان های دولتی در حوزه نفت و نیرو و صنعت داشته باشد و با فرهنگ و واژگان تکنو کراسی ایران نا آشنا باشد
رییس جمهور ایده آل کسی است که قدرت تغییرات ساختاری نداشته باشد و به یک سری شعار های سطحی و زود گذر و کم هزینه و یا دغدغه های فرهنگی و سیاسی اکتفا کند
رییس جمهور ایده آل کسی است که افراد صاحب نظر در حوزه نفت و نیرو و صنعت در حلقه یاران او نباشد کسی که دولت آینده را به یک شرکت سهامی تبدیل و قدرت انتخاب یک استاندار از میان اطرافیان خود را نداشته باشد
فرقی نمی کند که رییس جمهور بعدی اصلاح طلب باشد یا اصول گرا از منظر جریان های انحرافی مهم این است که استیلای مدیریتی بر سازمان های دولتی تداوم داشته باشد
تا او چه خواهد...
والسلام
افیون نفت در اقتصاد معتاد نفتی!
یکی از خیرات و برکات این تحریم ها آن است که دم خروس اقتصاد نفتی را تا حدودی مشخص کرد و عقلای قوم را به فکر این انداخته تا بالاخره همتی برای رهایی اقتصاد ایران از این اعتیاد خانمان سوز بکنند
داستان از آنجا شروع میشود که اگرتولید روزانه نفت خام را 4000000بشکه تصور کنیم وجمعیت ایران را هم 80میلیون نفر در نظر بگیریم سالانه یک میلیاردوچهارصدو شصت هزار بشکه نفت به اقتصاد ایران نفت خام تزریق میشود که بخش مهمی ازاین مقدار صرف هزینه اختلاس باند های ثروت و قدرت و حجیم شدن بیشتر اقتصاد دولتی در قالب طرح های توسعه دولتی میشودکه به نوبه خود این امر به گسترش رانت خواری و فرهنگ واردات می انجامد اگر منابع نفت را متعلق به آحاد ملت ایران بدانیم سالیانه سهم هر ایرانی از تولیدات نفت خام 18بشکه است واگر با تفریق هزینه تولید متوسط هر بشکه نفت را 90دلار محاسبه کنیم سهم هر ایرانی از تولید نفت سالیانه1620دلارمیشود
شاید بهتر بود در تکمیل طرح هدفمندی این مبلغ به صورت سالیانه در اختیار ملت قرار میگرفت و ما به ازای آن نفت خام به قیمت جهانی در اختیار پالایشگاهها قرار میگرفت و هزینه توسعه نیز با تغییر مکانیزم توسعه دولتی از محل مشارکت مردم در طرح های عمرانی تامین اعتبار میگردید در نظر بگیرید که همین محاسبات را برای منابع گاز هم میتوان انجام داد
لذا به نظر میرسد تحقق اقتصاد غیر نفتی کاملا قابل انجام است
افیون نفت از جهات مختلفی به فروپاشی ارکان اقتصادی جامعه منجر میشود شاید اولین صدمه اش این باشد که سیستم اعصاب اقتصاد را مختل میکند و باعث میشود تا حس گر های اقتصادی درت عمل نکنند در یک جامعه ایی که به افیون نفت معتاد نیست
عواملی مانند نرخ ارز و ارزش پول ملی در اثر پارامتر های اقتصادی تغییر میکند اما در کشوری که به اعتیاد نفتی دچار شده است ارزش پول ملی ناشی از در آمد حاصل از فروش نفت است
دلار نفتی در بازار فروخته میشود تا ریال آن صرف اجرای طرح های توسعه دولتی شود و چون برای دلار نفتی می بایست خریدار وجود داشته باشد لاجرم می بایست به واردات بی رویه کالا های غیر ضروری پرداخت تا منابع مالی دولت که میبایست از طریق مالیات و سایر منابع غیر نفتی تامین شود از این راه تامین شود و نتیجه این امر ناخود آگاه فرو پاشی تولید ملی را به همراه دارد
افیون نفت باعث میشود تا سلسه مدیریت کشور تبدیل به مدیریت هزینه ایی شود و اجرای پروژه های عمرانی به چندین برابر نرم جهانی آن انجام شود
البته در یک اقتصاد نفتی سرداران سازندگی هر روز پروژه ایی را افتتاح میکنند ولی هیچگاه به این پرسش پاسخ نمی دهند که اجرای این پروژه ها به چه قیمتی تمام میشود؟
افیون نفت منجر به تولید و پرورش مدیرا ن شعاری و معجزه گر میشود که کلاغ را رنگ کرده جای قناری می فروشند نمونه روشن آن همین صنعت خودرو سازی ملی است که امروز طشت رسوایی آن از بام افتاده است
امید است که در سال حماسه اقتصادی طلیعه اقتصاد بدون نفت نمایان شود
تا او چه خواهد...
والسلام
معلم اخلاق رییس جمهور بعدی کیست؟
سازوکار انتخاباتی در ایران در مورد انتخابات ریاست جمهوری به گونه ای است که امکان اشتبا هات فاحش را به وجود می آورد در مکانیسم حزبی تکلیف همه چیز روشن است در مکانیسم حزبی هر کاندیدایی ومجموعه کارشناسی ومدیریتی اش پشت ویترین حزب متبوعش قرار دارد وحزب به مفهوم وسیعش مجموعه ایی از کارشناسان نخبه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی است که هدف خاصی را دنبال میکنند برآیند این مجموعه کارشناسی میشود کاندیدای حزب مورد نظر در انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس و یا شورای شهر در چنین سیستمی رای دهنده می داند که این کاندیدای ریاست جمهوری در صورت پیروزی معاون اولش کیست؟وزیر خارجه اش چه کسی است؟رییس بانک مرکزی و وزیر اقتصادش چه فکر میکند؟
استاندارانش از چه قماشی هستند؟حتی به لحاظ ورزشی مورد حمایت چه باشگاههایی هستند؟نخبگان رسانه ایی رییس جمهور بعدی چه کسانی هستند؟
در حوزه انرژی حالا در کشور ما نفت و نیزوکارشناسان مورد اعتماد رییس جمهور کیانند؟
در حوزه فرهنگی معلم اخلاق رییس جمهور بعدی کیست؟
در انتخابات بعدی خیلی نباید نگران این باشیم که رییس جمهور احتمالی ناهارش را در بهترین رستوران تهران میل میکند یا ناهار خورشت سبزی را عیالش برای او به نهاد میفرستد
خیلی نباید نگران این باشیم که با پژوی 405 تردد میکند و یا بالاتر
مسایل تعبدی اش را هم باید به شورای نگهبان واگذار کنیم فرض ما این است که هر کاندیدایی که به تایید شورای نگهبان برسد رجل سیاسی و شیعه دوازده امامی است
اگر این جوری فکر کنیم کمتر کلاه سرمان میرود
لذا خیلی صاف و پوست کنده حضرات کاندیداها دوستانشان و بر نامه هایشان را معرفی کنند تا فردا روز جای دبه نباشد
معرفی تیم همکار رییس جمهور بعدی از همه چیز واجب تر است چون این تیم است که در هر زمینه ایی کشور را اداره میکند
باید در این چند ماه باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری به گونه ایی شفاف سازی شود که فردای انتخابات ریاست جمهوری دغدغه انتخاب مدیران میانی و وزرا و معاونین رییس جمهور وجود نداشته باشد و به نوعی همه این انتخاب ها در معرض رای شفاف ملت قرار گرفته باشد
خوشبختانه مقام معظم رهبری راه را برای انتخاب و فعالیت همه جریان های سیاسی معتقد به نظام و قانون اساسی باز گذاشتند و شایسته است که مجموعه جریان اصول گرا و اصلاح طلب از این فرصت سیاسی وفضای منعطف سیاسی نهایت بهره مندی را در خلق حماسه سیاسی بنمایند
تا او چه خواهد...
والسلام