ریشه های عمیق انحراف
در ایامی که سی دی ظهور نزدیک است سرو صدا راه انداخته بود و هنوز واکنش منفی بزرگان را برنینگیخته بود کنجکاو بودم آن را ببینم از طرفی اینترنت پرسرعت هم در دسترسم نبود تا آن را دانلود کنم
یک روز که به خانه رفتم فرزند دبیرستانیم با علاقه یک سی دی را نشانم دادو گفت در مدرسه توزیع شده است(دوستانی که پرونده اعمال دنیوی ما دست آنهاست خودشان همه آدرس های ما را بلدند!)
منظورم این نیست که برای توزیع آن سی دی در آن مقطع کسی را سرزنش کنم دوستان اگر خواستند محترمانه خودشان پیگیری کنند منظور تا این حدش کسی متهم نیست
مطالب مهمتری دارم در مورد سی دی ظهور تا دیدم اولا فهمیدم یگ گروه خیلی آماتور و در عین حال علاقمند به بحث مهدویت آن را تهیه کرده یعنی خود حقیر با دوربین شخصی ام وهمکاران محل کار ویا خانواده اگر چند روز تمرین کنیم میتوانیم بدون هزینه همچو فیلمی تدوین و در لب تاپ و یا کامپیوتر شخصی آن را میکس ومونتاژکنیم
بحث مهدویت یک بحثی است که اگر تهیه این فیلم جنبه اعتقادی داشت ویا دولت و یا ارگانی آن را حمایت میکردجابه کردن چند میلیاردتومان بودجه فرهنگی وساخت چنین فیلمی با جلوه های ویژه در یک کشور ثالث کار سختی نیست
شخصیت های مثبت این فیلم هوشمندانه انتخاب شده بودندمقام معظم رهبری-رییس جمهور ونصرالله باعث میشد تا بچه های مذهبی مساجد از روی علاقه به بحث مهدویت واین اشخاص آن را توزیع کنند
اما انتخاب این کوتوله سوسول لپ قرمزی به عنوان سفیانی مرا به فکر فروبرد
حتی کار به شوخی کشید ومن گفتم:
اگر این سفیانی است به دوستان ارتش و سپاه و بسیج بگویید نیازی به مداخله نیست خودمان در همین جا با بچه های شلنگ آبادوهمشهری هایی که سه ساعته سوار تراکتور از اتوبان خرم زال راهی میشوند ترتیب کار را میدهیم و تمبان این سفیانی را دور سرش پیچیده برای دست بوسی روانه میکنیم!
قطعا پشت انتخاب این فرد یک هدفی بوده
دقیقا یادم نیست که توزیع این سی دی قبل از تحولات منطقه بود و یا مقارن آن
نمی خواهم کسی را متهم کنم چون هدف شیطانی دشمن ایجاد سوء ظن در بین نیرو هایی است که درون نظام باقی مانده اند
اما دوستان هم یک مقداری آرام بنشینند فکر کنند واحتمال بدهند که در این قضیه رو دست خوردندمن پازل تحلیلم در این قضایا تکمیل است در مورد دلیل انتخاب سفیانی یک دلیل داردکه اگرکسی خواست به صورت مقتضی به او میگویم
سید خراسانی و شعیب صالح ونصرالله در این فیلم هدف تبلیغ نبود چیز دیگری بود که تا الانش همه رودست خوردند
اما یک نکته در این سی دی بود
به همراه سی دی علاوه بر فیلم ظهور...
ادامه دارد...
چند پرسش در خصوص تفکرات انحرافی؟
حوادث رسانه ای ماههای اخیر که متاسفانه جراحت معنوی آن بر روح وروان جامعه عمیق بود سوالاتی را در ذهن به وجود می آورد اگر از دوستان طلبه این یاداشت را میبینند خواهش میکنم روی پاسخ های آن کار کرده واگر به بزرگان حوزه دسترسی دارند ما را از ارشادات خود محروم نکنند:
1-آیا در اسلام شیطان به عنوان هویتی مستقل شناخته میشود چون آنچه حقیر از فرمایشات بزرگان دین استنباط کرده بودم این بود که شیطان یکی از فرشتگان الهی بوده وعدم سجود اوبه مخلوق جدید خدا یعنی انسان که کالبدی خاکی داشت موجب راندن او از درگاه الهی گردیدبر اساس این دیدگاه اسلامی شیطان نیز مخلوق خدای سبحان است و وجود او به اراده الهی برای آزمایش انسان در سیر حیات از تولد تا ممات است ولذا با اراده الهی در هر زمان که اراده کند حیاتش منقطع خواهد شددر این چند ماه اخیر اینطور فهمیدیم که شیطان هویتی است که میتواند به انسانها قدرت های استثنایی بدهد
سوال من از دوستان این است که آیا اصولا بر اساس منابع فقهی و روایات معتبر اسلامی شیطان واجد چنین قدرتی هست چون
تا حالا استنباطمان این بود که ابزار شیطان وسوسه است و لاغیر
2-ترس از شیطان به عنوان هویت مستقل ویژه منحرف شدگان از آیین مسیحیت است چنانکه آنان را ترسایان میگفتند وهمواره ازبیم شیطان به عنوان هویت مستقل صلیب حمل میکردندوبرتری اسلام نسبت به مسیحیت انحرافی همین است که با آموزه هایی که تا قبل از حوادث چند ماه اخیروتا به امروز برای حقیر و شاید سایر دوستان معتبر بود
3-در حوادث اخیر گفته شد فردی با اهانت به قرآن کریم نیروی شیطانی یافته است سوال من این است که آیا ذات رحمان که خود فرموده قرآن را حفظ میکند با توجه به سیطره اش بر شیطان رجیم چنین اجازه را به او میدهد که قرآن را ابزار فعل شیطانی خود سازدو آیا طرح این مطلب اهانت به قرآن کریم وزمینه ای را فراهم نمی آورد تا فرصت طلبان سایر ادیان که به قرآن کریم اعتقاد ندارند از این سخنان سواستفاده کرده وبرای دست یابی به نیروی شیطانی به قرآن اهانت کنند؟
4--اعتقاد حقیر این است که فرد یاد شده واجد هیچ نیرویی نیست واحتمالا کسانی قصد داشته اند با ارتباط دادن نیرویی خاص به فرد یادشده اغراض سیاسی و اقتصادی خود را از زبان وی به دیگران منتقل کنند ودیگرانی نیز قصد دارند از زبان وی حرف هایی را درآینده در جامعه منتشروباعث التهاب در کشورشوند
5-حکم شرعی مجازات برای صاحبان رسانه که بنا بر بند3به قرآن کریم اهانت کردندچه میباشد؟وآیا مومنین خود وظیفه ای برای مجازات آنها دارند؟
این سوالات را دوستان برای پاسخ به دفتر مراجع بزرگوار ارسال وپاسخ آن را برای انتشار در این وبلاگ برای حقیر ارسال ویا در وبلاگ ها وسایت های خود منتشر نمایند-از همه وبلاگ نویسان ارزشی ودوستان وبلاگ نویس استدعا دارم اسامی سایت ها و وبلاگ ها و افرادی را که در چند ماه اخیر باعث انتشار این مطالب در عرصه رسانه شدند به نحو مقتضی برای حقیر ارسال وسوابق رسانه ای آنها را مرور کنند
تا اوچه خواهد...
والسلام
دل تنگ از این عمارها
ابوذرها راآرزوست
خیلی ها معتقدند کاراکتری که مرحوم شریعتی از ابوذر ارایه داد اغراق آمیز وفانتزی است
اما نمی دانم چرا یک دفعه دل تنگ کتاب ابوذر شدم
درمیان کتاب های قدیمی نبود
دوست دارم ازروی همان چاپ های قدیمی آثار شریعتی که ورق های آن از شدت دست به دست شدن چرک و ژولیده شده بود
دوباره بخوانمش!
فکر کنم در جایی از کتاب نوشته بود:
ابوذرتنها زندگی میکند-تنهامیمیردوتنهامحشور میشود
یک عده تند تند به خودشان درجه میدهند و افسر جنگ نرم شده اند
فکر کرده اند حلیم خیرات میکنند
وقتی سوابق رسانه ای وتولیدات فکریشان را بررسی میکنیم جز یکی دو نفرشان حرفی برای گفتن ندارند
این چه عمار و افسر جنگی است که با هر شبیخون وتهاجم رسانه ایی سنگر را رها کرده وخودش به دنبال موج رسانه میدود؟
این چه عماری است که نهیب این عمار نشنیده از رهبر سبقت گرفته وندای این عمارهای جعلی را هزاران بار لبیک میگوید؟
این چه افسری است که با وجود فرمانده حاضر و در صحنه بدون اشاره و فرمان همه تیر هایش را شلیک میکند؟
این چه افسری است که خودش به خودش درجه میدهد؟
این چه عماری است که بیرق پابرهنگان بی قبیله و بی تبارکوفه را در سپاه علی میشکندو آنان را دل شکسته و نا امیدبه سوی اردوگاه
صاحبان کاخهای انباشته از حرام هدایت میکند؟
این چه عماری است که میدان جنگ نرم را در خیابان های شمال شهر تهران و استادیوم آزادی جستجو میکند؟
این چه عماری است که میلیونها رویش مبارک را نمیبیند ودر عزای ماندگان و بریدگان مرثیه سرایی میکند؟
این چه عماری است که قریش را بر غیر قریش و سابقون را بر غیر سابقون در ترنم خوش عدالت علی برتری میدهد
؟
این چه عماری است که خود را میزان حق و باطل میداند؟
این چه عماری است که زبان روشن و بیان فصیح علی زمانه را نمیفهمد؟
این چه عماری است که فقط در پی افزودن بر لشکریان خوارج وجمل است؟
این چه عماری است که پیمان های برادری را گسسته میخواهد؟
این چه عماری است که در مورد لشگر جنیان داستان سرایی میکند؟
این چه عماری است که عرق خجلت دوستان نجیب را در برابر شادی و عربده مستانه دشمنان در میآورد؟
این چه عماری است که مالک ها را دست بسته سوار بر اشتر جهالت خود کرده تحقیر شده وشکسته در برابر لشگر روم و شام و خوارج و جمل رها میکنند؟
این چه عماری است که فقط نگران و دل مشغول مناصب اهل غنیمت است؟
باید دوباره جستجو کنم شاید در انباری قدیمی خانه پدری ویا کنج خلوت شاهنشین قدیمی آنجاکتاب خاک گرفته ابوذر را بیابم تا مرحم روح آزار دیده ام از عمار های زمانه باشد
تا او چه خواهد...
والسلام
بعد از انتشار مطلب زیر در تاریخ 90/4/18
در این وبلاگ :
حرکت بعدی مافیا ی ثروت وقدرت با کدام مهره است؟
امروز مصاحبه آقای بهشتیان با فارس که در خصوص مافیای نفت است را خواندم:
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=9004203800
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=9004200442
چون هیچگونه هماهنگی بین حقیر وخبرگزاری فارس و آقای بهشتیان در انتشار این مطالب وجود ندارد وبعید میدانم آقای بهشتیان مطلب وبلاگ حقیر را مطالعه کرده باشد حقیقتا از این شباهت مطالب شگفت زده شدم
آقای بهشتیان از مدیران باسابقه نفت است
درواقع این مصاحبه گویای آن است که دو فرد جدا از هم و بدون اطلاع از هم در یک سیستم به مطلب تجربی واحدی رسیده اندوهمین امر میتواند دلیل محکمی بر اثبات موضوع باشد
تعریف عمل گرایانه ایشان از مافیا و فراماسونری نیز جالب است
تا او چه خواهد...
والسلام
روحانیت وخطر بزرگ پیش رو
روحانیت در ایران در مقاطعی خاص و سرنوشت ساز مدافع ارزش های اصیل اسلام و مامنی در برابر قلدران زمانه گردیده است مشخصه اصلی روحانیت در ایران به ویژه در حیات سیاسی و اجتماعی معاصرش که تقریبا حرکت آن با سید جمال الدین اسد آبادی ومیرزای شیرازی
آغاز و با روحانیون درگیر در قضیه مشروطه تداوم ونهایت امر با فعالیت های مستمر سیاسی و اجتماعی میرزای جنگلی و مدرس وکاشانی و نواب صفوی و آیت الله بروجردی دستاوردهای خود را به صورت گنجینه ای بی بدیل از حدود یک قرن فعالیت مستمر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به عنوان سنگ بنای حرکت امام راحل عظیم الشان در سال 42 در اختیار ایشان قرارداد
سرمایه ای که برای اثبات حقانیت خود شیخ فضل الله را بر چوبه دار داشت ونواب را در جوخه تیرباران ومدرسی داشت که شاید بیش از دیگران الهام بخش پیرو مراد جماران نشینمان بود
رو حانی در شهر های سنتی ایران کسی بود که مادر مارا بر پدرمان حلال کرده بود روز های دوشنبه هر هفته چه با مستمع وچه بدون مستمع در یکی از شبستان های خانه ذکر مصیبت حسین میکردو البته حضور او درکنار اعضای خانواده را بارها در حین خوردن ناهار آب گوشت تجربه کرده بودیم
پذیرایی از او درجمع خانواده آداب خاص خودش را داشت چایی در استکان کمر باریک با تکه ای نبات وبه همراه قاشق چایخوری برایش سرو میشدوبعد قلیان مخصوص خانه که ته بزرگ ناصرالدین شاهی داشت برایش آماده میکردند مادر بزرگمان شخصا با چادر نماز گلگلی قلیان را میگذاشت جلوی روحانی
واین جمله تکمیل کننده احترامش بود :
تنباکوش خوانساریه !
و بعد مینشست کنار درب ورودی
معمولا صدای قل قل قلیان چند دقیقه بیشتر طول نمیکشید دود قلیان را خالی میکرد و میرفت توی حیاط
مهمانان عادی خودشان آفتابه مسی را کنار حوض پر میکردند ولی به محض ورود روحانی به حیاط مادر بزرگمان یکی از نوه ها را توی حیاط صدا میزدتا آفتابه را پر و به دستشویی ببرد
یک پسر عمو داشتیم که خیلی شیطنت داشت از قضا بعدا هم از همه مسجدی تر شد اصرار عجیبی داشت که او آفتابه را پرکند
در یکی از جلسات خانواده که روحانی هم حضور داشت بزرگ خانواده به آن پسر عمو اشاره و از سایر نوه ها خواست که یاد بگیرید!
روحانی آهی از سر شیطنت کشید!
سری تکان دادوبعد گفت:
حاج...میخوای دلیلش رو برات بگم؟
حاجی گفت:بگو
روحانی ادامه داد:
این یکی رو من با دل سوخته دعا کردم!
حاجی متوجه کنایه روحانی نشد با حالت متحیر گفت ای کاش همه رو با دل سوخته دعا میکردی!
روحانی به شوخی گفت:
آخه فقط این فلان فلان شده آفتابه رو با شیر سماور پر کرده بود...!
انگار که بمبی از خنده در میان جمع منفجر شده بود
شوخی کردن هایش را با بزرگ خانواده وهنر بیانش در ذکر مطالب طنز که گاهی اشک های آدمی را از شدت خنده سرازیر میکردو در غالب سوژه های طنزش خودش را سوژه میکرد
در مراسم روضه بار ها او را دیده بودیم که پای سماور بزرگ هیئت نشسته وخودش چایی میریزد
درصبح عاشورا هم در حمام عمومی با لنگی قرمز سر تا پایش را مانند بقیه در عزای حسین گل میگرفت وبیشتر از دیگران بر سر و صورتش میزداعضای خانواده وقتی با بزرگ خانواده کدورت داشتند حکم حکم او بودو البته این حکم لزوما به نفع ریش سفید خانواده نبود
بعد از ظهرها غالبا به تمام بازاریان شهر یکی یکی سر میزد
روحانی هم مهمان ثابت مجالس عزای خانواده بودوهم مجالس شادی در مجالس عزا بیشتر میماند اما در عروسی ها به بله گرفتن از عروس کفایت میکرد به احترام روحانی گرامافون یا ضبط صوت را خاموش میکردند
میگفت:زودتر برویم تا خانوم ها به کارشان برسند
می دانست که بعد از رفتنش گرامافون را روشن میکنند اما به روی خودش نمی آورد تا پرده دری نشود
همه ما را به اسم صدا میکردپسری داشت که در مدرسه ما بود وقتی نوبت بعد از ظهر بودیم غالبا ناهار نخورده مدرسه می آمد
اسوه اعتماد و عزت نفس بود تابستانها که ما کنار پنکه لم میدادیم در نجاری سر کوچه شاگردی میکرددر درسها هم همیشه نمره اش از ما بهتر بود
روحانی از اسرار همه خانواده ها خبر داشت هرکس قصد خیری داشت او واسطه بود
یک بار شاید عامدانه خطاب به حاجی گفت:
مجلس دیشب زیاد طول کشید نماز صبحم قضاشد
و ما میشنیدیم که روحانی بزرگی چون او هم نماز صبحش قضا میشود
از گفتن لغزشهایمان به او ترسی نداشتیم چون میدانستیم گفته هایمان ثبت در پرونده گزینشمان نمیشود
وقتی حاجی در بستر مرگ افتاده بود عین یک رفیق بالای سرش نشسته بود
حتی میدانست حاجی چقدر نماز وروزه قضا شده دارد
ناراحت بود ولی میخواست جمع را بخنداند
-حاجی یادته وقتی آیت ا... رفت قم خر مصریش رو داد به عمو...
چه حالی کرد با اون خر مصری!!
حاجی لبخند ضعیفی زد!
این روایتی بود که بارها شنیده بودیم و همواره تازگی داشت تقریبا افتخار خانوادگی اما این بار صدای خنده در اتاق نپیچید
روحانی میخواست داستان آفتابه رابگوید اما خودش نتوانست ادامه دهد
حاجی همه را از اتاق بیرون کرد تا به روحانی وصیت کند
در سال 42 فیلم سخنرانی امام را بار ها باید دیدبه گریه حضار دقت کنید
وقتی میگوید به داد اسلام برسید!
حس مخاطبینش مثل این استکه رسول الله بر کرسی خطابه مدینه و در آستانه نبرد احد چنین فریادی را سر داده است!
می خواهم بگویم که حوادث ماههای اخیر نگرانمان میکند
مراجع قم در چند ماه اخیر مطالبی گفتند غالب این مطالب هم تند و احساسی بودند اما نه کسی گریست نه کسی کفن پوشیدونه کسی مرده باد و زنده بادگفت !
مستمعین فقط شنیدند و دیدند و رد شدند!
دلیل عمده این مطلب این است که روحانیون عزیز مدتهاست که جایشان در کنار سفره آبگوشت خانواده ایرانی خالیست
مدتهاست که اداره مراسم عزای حسین در شبستان خانه را به مداحان سپرده اند
مدتهاست که هنر خنداندن مردم را فراموش کرده اند
این خطر بزرگ را روحانیت جدی بگیرد قبل از این که به سراغ مجرم بگردد که چرا دختر ایرانی بی حیایی میکند کمی هم از خود بپرسد که من در این راه چه کرده ام؟
خیلی خنک است که بعداز سی و دوسال تازه به دیوار جدا ساز برسیم
پس تا حالا چه میکردیم؟
تا اوچه خواهد...
والسلام
حرکت بعدی مافیا ی ثروت وقدرت با کدام مهره است؟
در کشوری که روال قانونی وعادی وجود داشته باشد هر مسئول و مدیری در هر رده ای که باشد با دوخط نامه منصوب ودر صورت بروز تخلف و ناهماهنگی با یک خط نامه معزول میشود
مافیای ثروت و قدرت در کشور ما پدیده ای است
که دیگر به مرحله ای از ظهور
رسیده که قابل کتمان نیست
دادن آدرس غلط در خصوص این غول بی شاخ ودم دقیقا به معنای تایید و حمایت از آن است
تا اینجای کار مافیای ثروت وقدرت توانسته است سیاسیون و جریان های سیاسی کشور را از صحنه تصمیم گیری و تصمیم سازی موثررخداد های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دور کرده و در بهترین حالت آنان را به عنوان پادو های در جه سوم و با اهداف و ماموریت های خاص و ومحدودوارد عرصه کند
در مواجهه و شناخت مافیای ثروت و قدرت توجه به نکاتی ضروری است:
1-مافیای ثروت و قدرت کد و آدرس مشخص ندارد لذا هر تلاش و اقدامی که بکوشد آدرس و نقطه مشخصی از نظام را به عنوان محل مافیای ثروت و قدرت معرفی کند یقینا ازسوی عوامل مافیای ثروت و قدرت و با هدف خاص طراحی گردیده است
2-در مبارزه و بر خورد با مافیای ثروت وقدرت در عین توجه به مورد اول نسبت به هیچ آدرسی در درون نظام نباید تعصب جاهلانه داشت با فرض صحیح سلامت مسئولان رده اول نظام این خطر وجود داشته و دارد که مافیای ثروت و قدرت عوامل خود را در نقاطی خاص به خدمت گرفته باشد
3-ریشه حیات و فلسفه وجودی وشکل گیری مافیای ثروت و قدرت دسترسی نامشروع به منابع ثروت عمومی است لذا بودجه سالیانه طرح های عمرانی کشورو اعتباراتی که از طریق بانک های عامل توزیع میشود ونیز ثروت هنگفت وزارت خانه های دولتی با ابزار غارت خصوصی سازی از اهداف مشخص مافیای ثروت وقدرت است برای رسیدن به این هدف دستیابی به مناصب اجرایی و نیز کمیسیون های اقتصادی مجلس و نهاد های تصمیم ساز نظام در در دستور کار سازمان دهی شده مافیای ثروت و قدرت قرار دارد
4-مافیای ثروت و قدرت نسبت به هیچ جریان سیاسی در کشور تعصب خاص ندارد و جریان ها و احزاب سیاسی کشور را به مثابه مهره های شطرنج
تلقی کرده وبنا بر مقتضیات و منافع اقتصادی توسط عوامل و اهرم های سیاسی ومالی ونیز سایر عوامل در اختیار برای این جریان ها فضای بازی ایجاد میکندبا این تعریف مافیای ثرو ت وقدرت نسبت به حفظ جریان های سیاسی نیزدر مواقع بروز خطر اقدام میکند چون هر مهره در مقطعی خاص کاربرد خواهد داشت
5- مافیای ثروت وقدرت درمقاطع انتخاباتی به طور همزمان برای همه کاندیداهای مطرح امکاناتی را فراهم آورده و عوامل خود را در کنار این کاندیداها قرار میدهدغالبااین عوامل از میان دوستان سابق و یا همرزمان سیاسی انتخاب میشونداین عوامل بعد از انتخاب کاندید مورد نظرزمینه نفوذ مافیای ثروت و قدرت را در عرصه های اقتصادی فراهم میکنند
6-مافیای ثروت وقدرت از افرادی که در خدمت شخصی مسئولین هستند نظیرمحافظ و منشی و راننده و تایپیست وباغبان و...
را شناسایی و به صورت ندانسته از آنها به عنوان ابزاری برای انتقال پیامهای خاص و هدایت شده و یا معرفی افراد و چهره های مورد نظر و یا انتقال اطلاعات برای تاثیر گذاری هدایت شده بر قضاوت مسئول مورد نظر در امری خاص استفاده میکند
7-نطفه گذاری وتولد مافیای ثروت وقدرت در عهد سازندگی و همزمان با ورود بخش دولتی به فعالیت های نیمه خصوصی اقتصادی و تشکیل شرکت های پیمانکاری دولتی در حوزه نفت و نیرو و سایر حوزه ها گذاشته شد ودر زمان اصلاحات رشد کرد و تا به امروز به رشد سر سام آور خود ادامه داده است
8-مطالعات میدانی حکایت از آن دارد که حوزه های جزیره ای مافیای ثروت وقدرت در خلال سالهای اخیر به سوی مدیریت هدفمند و واحد در حال حرکت است وفعالیت تشکیلاتی و سیستماتیک آن در حال رشداست و در مواجهه با تحریکات خارجی به صورت کاملا هدفمند و حساب شده واکنش نشان میدهد
با توجه به موارد فوق شاید این ذهنیت در مخاطب القا گرددکه نظام اسلامی به صورت کامل در اختیار مافیای ثروت و قدرت قرار گرفته است و به طور طبیعی این سوال مطرح گردد که طرح چنین مباحثی ساختار شکنی است
در پاسخ باید گفت که طرح چنین مباحثی به خاطر امید نه چندان زیادی است که حقیر به اصلاح امور و سازوکار های موجود دارم اساس این فرض بر حقایق ذیل استوار است:
1-نظام ما یک نظام دینی است در نظام دینی به خاطر ماهیت معنوی رده های اول از نفوذ مافیای ثروت وقدرت محفوظ میمانند لذا حقیر این فرض صحیح و اثبات شده را پذیرفته ام که رهبری نظام اسلامی در صلابت و سلامت کامل قرار دارند و از خدا میطلبم که به برکت جانهای عزیزی که در راه حفظ نظام اسلامی عروج کرده است سایه این رهبری حکیمانه تا ظهور حضرتش و درادامه تداوم یابد
2-با توجه به فرض اول جریان های سیاسی ونیزبدنه دستگاههای عمل کننده ماهیت سالمی دارند
در واقع شیوه عمل مافیای ثروت وقدرت شیوه ای غیر مستقیم است و عوامل مافیای ثروت و قدرت در درون نهاد های عمل کننده به صورت غیر مستقیم و پیچیده هدایت و کنترل میشوند شاید در فاز بعدی مافیای ثروت و قدرت خود راسا اداره مملکت را در دست بگیرد ولی فعلا به چنین امری اقدام نکرده است
3-باتوجه به حیطه مافیای ثروت و قدرت هرنوع عمل ساختار شکنانه به تسلط کامل و عریان مافیای ثروت و قدرت بر کشور منتهی خواهدشد لذا نخبگان و کنش گران عرصه سیاست که هنوز به اصلاح امور کشور امید دارند باید از ایجاد هرنوع عملی که منجر به ساختار شکنی و یا خارج کردن اوضاع ازکنترل میگردد اجتناب نموده و در عین حال بدون تعصب جاهلانه به اصلاح ساختارها وعوامل محدثه مافیای ثروت و قدرت اقدام نمایند
وظیفه جریان های سیاسی در قبال مافیای ثروت وقدرت چیست؟
خوشبختانه راس هرم درجریان های سیاسی درون نظام تا حدودی از مافیای ثروت و قدرت مصون مانده اند.جریان های سیاسی به هیچ وجه نباید وارد بازی مافیای ثروت و قدرت شوند چرا که این اژدهای هفت سر مهره های خود را بعد از هر بازی عوض میکندو فرصت نقش آفرینی موثر در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را به مهره های در حال بازی نمیدهد
جریان های سیاسی میبایست با هوشیاری در هر نوع فضای بازی وارد نشوند
راهکارهای مقابله با مافیای ثروت وقدرت:
مافیای ثروت وقدرت درکشور ما تا حدود زیادی شکل گرفته از مکانیسم انتخاباتی ونیزوجود مالکیت مجهول وانحصار اقتصادی دربخش های مختلف کشورونحوه ایجاد طرح های عمرانی ومکانیسم دولتی توسعه است
با توجه به این تعاریف اصلاح موارد زیر ضروری است:
1-مکانیسم انتخاباتی در کشور ما ورجوع به آرای ملت هرچند نقطه امتیاز نظام جمهوری اسلامی تلقی میگرددولی برگزاری جزیره ای و سالیانه انتخابات باعث گردیده تا هرساله کشور در جو انتخاباتی قرار داشته و این امر فضای لازم برای رشد و نمو ومانور مافیای ثروت و قدرت برای دستیابی به اهداف خود را فراهم آوردشاید با توجه به تجربه سی ساله بهتر باشد که فرآیند انتخاباتی در کشور به یک فرآیند 6ساله تبدیل و هر شش سال در یک فر آیند چند ماهه انتخابات برای انتخاب اعضای شورای شهر وشهرداران ونمایندگان مجلس ودر نهایت ریاست جمهوری فراهم گرددبرقراری ارتباط بین این حلقه های انتخاباتی به نحوی که منتخبان شورای شهر ها وروستاها سنگ بنای انتخاب مجلس شورای اسلامی بوده ودر نهایت منتخبان مجلس در انتخاب کاندیدا های ریاست جمهوری ایفای وظیفه نمایند باعث هماهنگی رده های مدیریتی میگردد
مضافا بر این که در این روند بهتر آن است که انتخاب فرمانداران و استانداران نیز با رای مستقیم مردم صورت گیرد
2-اصلاح ساختار اقتصادی وگسترش مالکیت شخصی که بر گرفته از روح تعالیم الهی دین مبین اسلام تلقی میگردد در دستور کار قرار گیرد و از پیدایش انحصارات اقتصادی حاکمیتی(به مفهوم کل نظام)
جلوگیری گردد وانحصارات به وجود آمده در بخش های مختلف در صورت نیاز به تداوم در قالب اقتصاد تماما دولتی سازماندهی گردیده واقتصاد مجهول به هرشکلی از سیستم اقتصادی کشور حذف شود
به دیگر سخن در مواجهه با هرنوع فعالیت اقتصادی به صورت شفاف یا با مالکیت فردی مواجه باشیم که افرادی با داشتن شناسه کد ملی مالکیت شفاف آن بنگاه اقتصادی را بر عهده دارند(سیستم تعاونی نیز شامل مالکیت فردی است)ویا با اقتصاد دولتی حالت بینابینی اقتصاد ومجهول در تمام عرصه ها میبایست حذف گردد تا جولانگاه شیطانی مافیای ثروت و قدرت از بین برود
ایجاد شفافیت در عرصه معاملات اقتصادی و از بین رفتن قبح مالکیت فردی به نحوی که میزان دارایی و ثروت افراد در سیستم رایانه ای قابل رویت باشد نیز باید در دستور کار قرار گیرد نهادهای حاکمیتی میبایست از تمام عرصه های اقتصادی خارج شوند و حتی بنگاههای امداد رسان نیز با مدیریت مستقیم مردم اداره شوداصلاح نظام توسعه نیز می بایست در دستور کار قرار گیرد توسعه میبایست به روندی
خصوصی و مردمی تبدیل شود وکلنگ افتتاح پروژه های عمرانی به مردم واگذار شود سیاسیون ومقامات ارکان نظام نیز میبایست برنامه های کلنگ زنی و افتتاح پروژه های عمرانی را از برنامه های روزانه خود حذف کنند
نوع مالکیت فردی قبل از شروع هر پروژه عمرانی باید مشخص باشد ونقش کارفرمایی دولتی و حاکمیتی در اجرای پروژه های عمرانی باید از بین برود
3-در مواجهه با مافیای ثروت و قدرت میبایست اصلاح ساختارها مورد توجه قرار گیرد و هرنوع شعار افراطی مبنی بر محاکمه و اعدام مافیای ثروت وقدرت جز در مرحله شعار باقی نخواهد ماندمافیای ثروت و قدرت معلول سازوکارهای معیوب اقتصادی و سیاسی است و با توجه به توانمندی خدادی کشور میبایست با اصلاح ساختارها زمینه ای فراهم شود تا تشکیلات و روابط اقتصادی مافیای ثروت و قدرت از حالت زیر زمینی به صورت عریان نمایان ودر عرصه سالم اقتصادی به فعالیت خود ادامه دهد
3- شناخت جزیی ما ونخبگان سیاسی و فرهنگی کشوراز مافیای ثروت و قدرت ناشی از ثبات یک نظام سی و دوساله است
هر نوع تلاش برای ساختار شکنی در چارچوبی خارج از ارکان نظام به منزله آلت فعل مافیای ثروت وقدرت تلقی گردیده ونخبگان سیاسی و فرهنگی دل سوز میبایست از ورود به این عرصه ها جدا پرهیز نمایند
4-با آسیب شناسی سی و دوساله نظام متوجه میشویم که شعار جدایی دین از سیاست شعاری انحرافی بوده ومیبایست شعار جدایی فعالیت های اقتصادی از سایر امور سیاسی و فرهنگی وحاکمیتی در دستور کار نخبگان سیاسی قرار گیردو فعالین بخش های سیاسی و فرهنگی و حاکمیتی به صورت شفاف بودجه مورد نیاز خود را دریافت و هزینه کنند
تا او چه خواهد...
والسلام
علی مطهری فرزند شهید مطهری در پاسخ به اقدام رییس جمهور در جلوگیری از تفکیک جنسیتی دانشگاه نامه سرگشاده خطاب به رییس جمهور مرقوم نموده اصرار بیش از حد علی مطهری به حضور در عرصه اندیشه سازی واستفاده ازرانت جایگاه شهید مطهری مسئله ای است که یقینا در آینده ضربات جبران ناپذیری بر وجهه آن شهید بزرگوار وارد خواهد کردعلی مطهری در بخشی از این نامه مینویسد:
( اگر بناست اختلاط آزاد باشد باید روابط جنسی هم مانند دنیای غرب آزاد باشد والا عوارض روحی و روانی در پی خواهد داشت. نمی توان بخشی از نظام خانوادگی و روابط زن و مرد را از اسلام گرفت و بخشی را از غرب . یا باید نظام اسلامی را در این حوزه پیاده کنیم یا نظام غربی. روش امثال جناب عالی مصداق« کج دار و مریز» است.)
علی مطهری در این پاراگراف احتمالا دانشگاه را با استخر های مختلط غرب اشتباه گرفته است!
با این منطق باید تفکیک جنسیتی در تمام امور از حمل و نقل و ادارات و خیابان ها و تمام معابر عمومی به مرحله اجرا در آید تا عوارض روحی و روانی جامعه از بین برود!
بر اساس این تفکر زن و مرد موجوداتی هستند که اصولا زیر یک سقف نباید باشند چون موجب گسترش گناه میشود
علی مطهری بفرمایند که این دیدگاه چه تفاوتی با دیدگاه سرکرده طالبان دارد؟
در ثانی اگر این مطلب مستندات شرعی و قانونی دارد چرا علی مطهری به جای دنبال کردن نمایندگان برای سوال از رییس جمهور این مطلب را به عنوان یک مصوبه مجلس پی گیری و مورد تصویب نمایندگان مجلس قرار نداد
تا توسط رییس محترم مجلس و مانند سایر موارد ریز و درشت این قانون توسط داماد گرام شهید مطهری ابلاغ قانونی و بدین وسیله مشت محکمی بر دهان لیبرالیسم فرهنگی وارد شود؟
علی مطهری به عنوان یک سوال پاسخ دهند که اصولا مرز بین نظام اسلامی و به زعم ایشان نظام غربی کجاست؟
و اصولا آیا هر دستاورد بشری به زعم این که ریشه غربی دارد خلاف اسلام است؟
علی مطهری بفرمایند که اصولا مجلس شورا دستاوردی غربی است یا اسلامی؟
علی مطهری بفرمایند که با منطق ایشان چه ضرورتی دارد که نمایندگان زن و مرد در مجلس به صورت مختلط بنشینند؟شاید هم عوارض روحی روانی ماههای اخیر مجلس از این همنشینی عارض شده است؟!
علی مطهری بفرمایند که اگر در انتخابات مجلس نهم شمار نمایندگان زن راه یافته به مجلس به صد نفر رسید و به فرض بعید ایشان هم نماینده اول تهران شد آیا حاضر است برای رعایت اعتقادات خود از مجلس نهم استعفا دهد؟
علی مطهری بفرمایند که واژه غربی (bank
که در هر کوچه و خیابانی چند شعبه از آن وجود دارد از متون اسلامی شهید مطهری استخراج شده و یا از فرهنگ غربی استخراج شده و با همان منطق ایشان (که البته در مورد ربا نص صریح قرآن داریم ولی در جایی از قرآن حضور زنان و مردان با رعایت حجاب شرعی منع نشده است)
چه ضرورتی دارد که این مظاهر ربا را تحمل کنیم و آنان را نبندیم؟
علی مطهری بفرمایند که اصولا مالکیت تعاونی با این جزییات که ما داریم بر گرفته از کدام اصول اسلامی است؟
علی مطهری بفرمایند که اصولا در یک نظام اسلامی که بر اساس قانون ارکان تعریف شده داشته و ازنعمت رهبری مجتهد و واجد الشرایط برخوردار است عمل به توصیه های مراجع اعظام که جنبه حکومتی دارد اصولا با روح حکومت مبتنی بر سازوکار رهبری ولی فقیه سنخیتی دارد؟
و اصولا آیا این خطر وجود ندارد که با افراط توصیه های حکومتی توسط مراجع عظیم الشان جایگاه رهبری در نظام اسلامی آسیب ببیند؟
علی مطهری بفر مایند که آیا دانشگاههای نظام اسلامی به گناه جنسی آلوده ترند یا دانشگاه تهران در زمان شاهنشاه و اصولا اگر شهید مطهری معتقد به حرام بودن اختلاط دانشجویان بود پس چرا عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران را پذیرفت؟
البته ایشان خواهند گفت که این امر تاکتیکی از سوی شهید مطهری برای مقابله با جریان های انحرافی آن دوره و فراهم آوردن زمینه های بروز انقلاب اسلامی بوده است
بر اساس همین تاکتیک چه ضرورتی دارد که فرزند شهید مطهری در این شرایط حساس منطقه که ایالات متحده همه توانش را برای شبیه سازی نظام اسلامی با نظام طالبانی قرار داده است فرزند شهید مطهر همه اولویت های نظام اسلامی را رها کرده و به این امور جزیی بپردازد؟
توصیه دوستانه حقیر به فرزند شهید مطهری این است که اگر در نگارش این نامه مشاورانی داشته است در دوستی و نیت خیر خواهانه آنان تردید کند
تا او چه خواهد ...
والسلام
حقیر از معدود افرادی بودم که درخلال چند سال گذشته از این واژه استفاده کردم و لزوما این حق را برای خود قائلم که در شرایط امروز به ویژه بعد از حوادث چند ماه اخیر که صفوف حامیان و منتقدان و دشمنان گفتمان عدالت در هم آمیخت و هرکس هرچه دل تنگش اقتضا میکرد نثار کرد چند سطری در توضیح این واژه بنویسم:
1-اولا این نکته را بپذیریم که این واژه یک روش اجرایی است باپذیرش این امر حساسیت هایی که در سایر حوزه ها در این خصوص به وجود آمده مرتفع میگردد
2-احمدی نژادیسم روشی کارامد برای تحرک بخشی به سیستم فربه و ناکارآمد دولتی تلقی میشود
3-نه ضرورتی داردونه لازم است که احمدینژادیسم را به حوزه های دین و فرهنگ و امور شرعی و عرفی و حوزه های معرفتی وحوزوی گسترش دهیم
4-حوزه عملکرد وتبلیغ احمدینژادیسم عرصه اجرایی کشور است در واقع احمدینژادیسم یک مدل اجرایی است که در حوزه های اجرایی وبالطبع اقتصادی جامعه کارکرد و تاثیر مستقیم دارد
5-احمدینژادیسم در شکل جدیدش به هیچ حزب و گروه جریان و هیچ دسته مدیریتی خاص تعلق نداردیعنی این پتانسیل بالقوه در تمام جریان های سیاسی وجود دارد که عده ای در درون آن جریان و حزب سیاسی به تفکر احمدینژادیسم تعلق خاطر داشته باشد
با این تعاریف احمدینژادیسم را روشی میدانیم که در هر زمان منافع ملت را در چارچوب نظام اسلامی و ارکان آن با همه توان و امکانات پیگیری و در این راه با هیچ رفیق و دوست و همسنگر سابقی عهد اخوت دایمی امضا نمیکند
تا او چه خواهد...
والسلام
در حال وهوای انتخابات مجلس هفتم در یک هفته نامه محلی ستونی داشتیم که هر هفته مطلبی منتشر میکردیم
بر اساس حال وهوای انتخابات یک خاطره ای که از پدر بزرگ مادری مان شنیده بودیم نقل کردیم وآن خاطره این بود:
در ایام رضا خان در شهر ما انتخابات مجلس برگزار شد در کش و قوس انتخابات مردم همه طرفدار یکی از کاندیدا هاشدند (گویا اگر اشتباه نکنم فامیل این کاندید سلطان العلما بوده)
اما درتلگراف مرکزکس دیگری که مورد نظر رضا خان بوده به عنوان نماینده معرفی میشود
مردم هم اعتراض میکنند وهمه صنوف اجتماع میکنند در مجاورت تلگراف خانه شهر و هرجمعی برای خود چادری بر پا میکنند وتلگراف میفرستند به وزارت کشور که بازرس بفرستد
گویا بعد از چند روز تحصن آزادی خواهان یک آدمی را کت وشلوار میپوشند و کراوات میزنند و میفرستند که صدای مردم بخوابد
مش کریم که آدم شوخ طبعی بوده وبه لحاظ خوش مشربی در بین بازاریان شهر شهره بوده درمیان جمع به روی یک چهار پایه میرود و خطاب به بازرس میگوید:
جناب بازرس ما هفت برادر بودیم که شش تای آنها در راه مشروطیت شهید شدند و فدوی به عنوان نماینده آنها باقی مانده ام تا مراتب آزادی خواهی همشهریانم را به اطلاع شما برسانم!
با گفتن این جملات در بین جمع ولوله ای میشود چون آنها که مش کریم را میشناختند میدانستند که چهارتا از برادر های او در سال وبا و از بیماری وبا مرده اند!
غرضم از بیان این خاطره این بود که در ایام انتخابات خیلی از حرف ها را نباید جدی گرفت
و در حین شنیدن این خاطره در ایام کودکی به ارتباط فامیلی مش کریم با خودمان و نیز احترامی که برایش قایلند توجه نکرده بودم چند روز بعداز انتشار این مطلب مدیر هفته نامه به من تلفن کرد
با نگرانی گفت:
فلانی کجایی که ایل وتبارت مرا کشتند!
وبعد تعریف کرد که کل طایفه مادریمان ریخته بودند به دفتر هفته نامه و میخواستند مدیر هفته نامه را ببرند کلانتری...!
خلاصه این داستان مش کریم هم از عهد رضاخان تا به امروز در هر انتخاباتی تکرار شده
زیاد نباید نگران بود
تا او چه خواهد...
والسلام
کسانی که در شهر های قدیمی ایران رشد ونمو کرده اند بیشتر با نام جن بر خوردکرده اند ننه ما هر وقت از شیطنت برادر و خواهر های ما کلافه میشد با تندی میگفت :
چیه جن زده شدید؟
حلیمی سرکوچه خانه پدری هم از پدرش نقل میکرد که یک روز اذان صبح که طبق روال پدرش برای زدن حلیم و آماده کردن آن از خانه خارج شده بود بعد از عبور از دالان کوچه یک بز چاق و گوشتی را جلوی خودش میبیند
مرد حلیم فروش وسوسه میشود و در دل خود میگوید اگر این بز را بگیرم ویواشکی ذبح کنم به اندازه پخت دوشب حلیم پزی گوشت دارم و با این خیال بز را دنبال میکند ولی بز در پیچ کوچه ناگهان میپرد به روی پشت بام یکی از خانه ها و در حین پریدن یک شیشکی در میکند و به زبان آدمی میگوید:
پخت دوشبت را تحویل بگیر!!
مرد حلیم فروش هم همانجا غش میکند و این داستان میماند
یک مرد دعا نویسی هم می نشست توی دالان مسجد اعظم شهر پسرش نقل میکرد که پدر ما کلید یکی از حمام های عمومی و متروکه را که در همسایگی خانه آنها ست دارد و شب های جمعه برای غسل و استحمام به این حمام میرود و گویا جنیان او را در این حمام لیف و کیسه میزدند
البته سالهاست که آن مرد به رحمت خدا رفته گمان نمیکنم آن حمام عمومی با ساختمان پاستور ارتباطی داشته باشد
در ایام جنگ هم صدام آن کوچه را با یک موشک نه متری هدف قرار داد و آن حمام و کوچه با خاک یکسان شد
ولی ایضا آن بز بازیگوش همچنان به این سو و آن سو میپرد
یقینا فردای برگزاری انتخابات مجلس میپرد بالای یکی از عمارت های نزدیک پارلمان و حین پریدن و انجام آن عمل قبیح !
خطاب به کسانی که با داستان جن و جن زدگی به دنبال تخریب افکار عمومی هستند میگوید:
نمایندگانتان را تحویل بگیرید!!!
تا اوچه خواهد ...
والسلام